روی سایت دلنوشتهٔ قلبم را پس بده | Hadis.ka کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,283
پسندها
19,110
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
***
در آسمان پر می‌زنم
تا شاید چشمانت را دوباره به نظاره بنشینم؛
اما آن دو را که نمی‌بینم
بال‌هایم می‌شکند
چشمانم لبریز می‌شوند
از غم از دوری از جدایی... .
بر روی زمین که می‌افتم،
از جای خالی قلبم پر از افسوس می‌شوم
دل این را ندارم که نفرینت کنم.
یا نه! من اصلا دل ندارم.
این‌ها را ولش کن
خودم را که نفرین می‌کنم
چرا پر از درد می‌شوم؟
مگر نفرینی که از دل برنیاید اثر می‌کند؟
یا شاید نفرین توست.
من دل ندارم اما تو یک جفتش را داری.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,283
پسندها
19,110
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
***
شاپرک را دوست دارم،
از سوی تو می‌آید!
بویش را دوست دارم،
بوی تو را می‌دهد!
نوازش‌هایش شیرین است؛
چون تو را به جای او فرض می‌کنم.
یا نه... .
من شاپرک را دوست دارم،
چون هر چند کوتاه، این حس را به من القامی‌کند که تو هستی که قلبم هست.
که من و تو هر چند کوتاه، هر چند گذرا «ما» هستیم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,283
پسندها
19,110
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
***
سرم را روی شانه‌ی خاطراتت می‌گذارم،
هرچند به هیچ عنوان تو نمی‌شوند اما اندکی تسکینم می‌دهد...!
حداقل خیالم راحت است که قلبم را با خودش نمی‌برد
فقط کمی به دردش می‌آورد
هه مگر قلبی برایم باقی گذاشته‌ای که خاطراتت به دردش بیاورد؟
گمان کنم چنگ بر جای قلبم می‌زند که این‌گونه می‌سوزد
همان قلبی که تو با بی‌رحمی به غارتش بردی بی‌ آن‌که قلبت را به جایش پرداخت کنی
هر چه که هست سوزشش خرمن وجودم را به آتش می‌کشد... .​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,283
پسندها
19,110
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
***
با تو‌ام ای بی‌وفا،
قلبم را پس ندادی هم ندادی
اما...!
روحم را این‌گونه در بند نکش
بگذار پرواز کند تا بی‌کران!
دست و پایش را با امید دیدن دوباره‌ات قفل و زنجیر نکن
من اگر اسیرت شدم
او حق دارد که آزاد باشد...!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,283
پسندها
19,110
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
***
جور دیوانه بودنم را فقط من نمی‌کشم،
قلبم که اسیر توست... .
روحم که غل و زنجیرش کردی
چشمم که انتظار دیدنت را می‌کشد
فکرم که به تو مشغول است!
همه دارند جور دیوانه بودن مرا می‌کشند.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,283
پسندها
19,110
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
***
نبضم از همیشه آرام‌تر می‌زند،
همین‌که بدون قلب هم خون در شریان‌هایش جریان می‌یابد... .
خودش خیلیست،
دگر کند و تند برایش معنایی ندارد... .​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,283
پسندها
19,110
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #27
***
دلت کنارش باشد
دیوانه‌وار بخواهدش... .
مغزت سرزنشت کند به‌خاطر دلی که افسارش در دست تو نیست،
معنی عذاب را می‌دانی دلبرکم؟
عذاب همین است
که دلت او را بخواد اما مغزت به جای دلت تو را سرزنش کند...!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,283
پسندها
19,110
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #28
***
نفس‌هایم منقطع شدند
و قلبم به سوزش افتاد در قعر چاه نبودن‌هایت... .
یا شاید هم بودن‌هایت اما در کنار دیگری!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,283
پسندها
19,110
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #29
***
این منم یا چند نجوای بی‌صدا؟
این منم یا آسمان بی‌ستاره؟
این منم یا آسمان ابری؟
یا شاید هم این منم و قلبی که دیگر نیست
و اشکی که با بی‌تابی بر گونه‌هایم می‌رقصد.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,283
پسندها
19,110
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #30
***
اگر در سینه‌ام برای لحظه‌ای درآغوشت ماندن
نوازش دست‌هایت
بوسه‌ای بر چشمانت
و رقص موهایت در باد بتپد... .
همان‌که پیش خودت بماند بهتر است.
من تاب بی‌قراری‌هایش را ندارم...!

«۱:۰۹ بامداد
۱۳۹۹/۷/۱۷»​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا