راهنمایی که بودم من مسئول خوندن و گرم کردن مجلس بودم
یه روزی زنگ ورزش که همه شلوار عوض میکردن من شروع کردم خوندن گفتم بیاید وسط
بقیه بدون شلوار اومدن رقصیدن
و منم جایگاه معلم نشسته بودم و اطرافم شلوغ بود
غرق خوندن بودم که دیدم همه جا ساکت شده من دارم هنوز میخونم
به خودم که اومدم تو دفتر بودم تا تعهد بدم