متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشتهٔ ویران دل است|روناهی بازگیر کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

روحـــناهی

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
33
 
ارسالی‌ها
1,416
پسندها
26,185
امتیازها
47,103
مدال‌ها
56
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #41
قایقم را که می‌ساختم هر کس از کنارم رد می‌شد با چشمان گرد شده نگاهم می‌کرد؛
من اما لبخندم را عمیق‌تر می‌کردم و سریع تر می‌ساختم!
می‌دانی شاید آن‌ها در فکر این بودند که در یک شهر کویری بی دریا و رود قایق را می‌خواهم چه کنم!
آن‌ها را ببخش!
آن‌ها نمی‌دانستند که این قایق، تنها راه برای نجات از اقیانوس چشمان تو بود...​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : روحـــناهی

روحـــناهی

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
33
 
ارسالی‌ها
1,416
پسندها
26,185
امتیازها
47,103
مدال‌ها
56
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #42
ویران دل است!
ویران دلی است که تکه پاره شده، همه بر سرش می‌زنند این چه بود کردی!
ویران دلی است که از کودکان در کوچه تا بزرگان شهر شماتتش می‌کنند!
ویران دلی است که سپردم دست تو...
نگفته بودی امانت دار خوبی نیستی...
نگفته بودی قرار است دلم را پاره‌پاره تحویلم بدهی!
ویران دلی است که با این همه،
هر شب نگاه به آسمان که می‌دوزد،
سرزنش‌ها را که یاد می‌آورد،
بغض که می‌کند،
می‌گوید لااقل ماه آسمانمان یکی است!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : روحـــناهی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا