- ارسالیها
- 478
- پسندها
- 7,199
- امتیازها
- 21,583
- مدالها
- 13
- نویسنده موضوع
- #71
کیلیان-میبینم که رو به راهی؟
ملورین-آره خیلی.
لبخندی زد که کیلیان گفت:
-از مارسل شنیدم که جنگجوی خوبی هستی، اگه مایل باشی یه روز مناسب با هم تمرینی داشته باشیم؟!
کمی جاخورد، سریع به خودش آمد و گفت:
-باعث افتخارمه.
برایش جالب بود که کیلیان هیچ تعجبی از اینکه او جنگ افزاری بلد است نداشت جوری به او نگاه میکرد که انگار لازم است او در این زمینه مهارت داشته باشد، زیر چشمی به رزیتا نگاه کرد که دستی را روی سرش حس کرد، کمی برگشت و مارسل را دید که متمرکز شده بود روی موهایش و سیع داشت کاری کند کمی اخم کرده بود تا بیشتر تمرکز کند آرام گفت:
-چه کار میکنی؟
-یکم از موهات معلومه.
مو به تنش سیخ شد آب دهنش را به سختی قورت داد که پس از مدتی درگیری با موهایش دستانش را پایین آورد و نفسش را کلافه بیرون فرستاد...
ملورین-آره خیلی.
لبخندی زد که کیلیان گفت:
-از مارسل شنیدم که جنگجوی خوبی هستی، اگه مایل باشی یه روز مناسب با هم تمرینی داشته باشیم؟!
کمی جاخورد، سریع به خودش آمد و گفت:
-باعث افتخارمه.
برایش جالب بود که کیلیان هیچ تعجبی از اینکه او جنگ افزاری بلد است نداشت جوری به او نگاه میکرد که انگار لازم است او در این زمینه مهارت داشته باشد، زیر چشمی به رزیتا نگاه کرد که دستی را روی سرش حس کرد، کمی برگشت و مارسل را دید که متمرکز شده بود روی موهایش و سیع داشت کاری کند کمی اخم کرده بود تا بیشتر تمرکز کند آرام گفت:
-چه کار میکنی؟
-یکم از موهات معلومه.
مو به تنش سیخ شد آب دهنش را به سختی قورت داد که پس از مدتی درگیری با موهایش دستانش را پایین آورد و نفسش را کلافه بیرون فرستاد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش