درخواست تاپیک جامع درخواست جلد رمان

[~Kimia Varesi~]

سلام شب بخیر. درخواست طراح جلد رمانم رو داشتم!

در حال تایپ - رمان اصیل و خونخوار (جلد دوم) | کیمیا وارثی کاربر انجمن یک رمان

به نام خدا نام رمان: اصیل و خونخوار (جلد دوم) ژانر: #فانتزی ، #معمایی ، #عاشقانه نویسنده: کیمیا وارثی کاربر انجمن یک رمان ناظر: @"ASEMAN" کد رمان: 5188 خلاصه: همیشه در تنگنای یک خاموشی مطلق، روشنایی عمیقی هم وجود دارد؛ اما گاهی داشتنِ این روشنایی زیبا، تاوان هم دارد. همان‌طور که یک چیز خوب،...

forum.1roman.ir

 

[Mahdiye sajdeh]

سلام خسته نباشید

در حال تایپ | رمان انتهای این کوچه بن بست است | مهدیه سجده نویسنده افتخاری انجمن یک رمان | Page 4

«به نام خدایی که دلرحم است» کد: ۴۴۱۲ ناظر: Armita.sh عنوان: انتهای این کوچه بن‌بست است. نویسنده: مهدیه سجده ژانر: #اجتماعی #درام #عاشقانه خلاصه: خبری تلخ نُه سال تمام در گوشش نجوا می‌کند و نم‌نم شیرازه زندگی‌اش از دست می‌رود. از برادری که حمایتگر بودنش را کنار گذاشته تا مادری که فرزند جدیدش...

forum.1roman.ir

درخواست جلد داشتم.
لطفا اگر میشه طراح فاخته عزیز یا خانم ارزو توکلی باشن

 

[Asal.k85]

درخواست تگ!!!
رمان: برگرد جبران می‌کنم
ژانر:درام، عاشقانه
نویسنده: عسل کورکور
خلاصه:
آتریسا دختری که در نوزده سالگی مالک ثروت به جا مانده از والدین فوت شده‌اش، می‌شه.
طی اتفاقاتی با چندین نفر دوست می‌شه که می‌تونن اون رو از حال روحی‌ای که درش قراره داره بیرون بکشه اما سوال اینجاست چرا پدیده از نوع‌های خودش انتقام می‌گیره؟!
و دردسر داشتن یه دایی جوون و خوشتیپ!
آیا این عشق شکوفته شده تموم می‌شود؟
پدیده چه نقشه‌هایی برای خراب کردن عشق بین آتریسا و محمد دارد؟
آیا این ثروت ممکنه کسانی رو به سمتش جذب کنه که نقشه شومی در سر دارند؟!
عشقی که تو دلش جوونه زده می‌تونه وضعیت روحیش رو بهتر کنه یا شاید بدتر اون رو تو مرداب افسردگی خفه می‌کنه؟!
لینک:
[URL...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[.fatemeh.m.asl]

سلام وقت بخیر
درخواست جلد داشتم

داستان کوتاه در حال تایپ | داستان کوتاه گیسوان حرمان | فاطمه محمدی اصل کاربر انجمن یک رمان | Page 2

کد: 439 ناظر: @MIELE داستان کوتاه: گیسوان حرمان نویسنده: فاطمه محمدی اصل « آتریامین» ژانر: #عاشقانه #اجتماعي  خلاصه: روز هایم مثل شب سیاه بود و شهر دلم دودی، با خود فکر می‌کردم هیچ وقت دیگر در آسمانم خورشید طلایی طلوع نمی‌کند؛ اما یک امید درخشان و یک ناجی حاکم شعله انداخت به دامن ستاره های...

forum.1roman.ir

 

[دلبـر که جان فرسود از او]

سلام
وقت بخیر
درخواست جلد برای رمانم دارم.

ویژه | رمان گلوله‌ای که در سرم بود، مرا کشت | جانان.م کاربر انجمن یک رمان

کد رمان: 5157 ناظر: @F.MIRI❁ تگ: ویژه خلاصه: ماه‌دخت دختری به ظاهر معمولی است که با دغدغه‌های غیرمعمولی، روزگار می‌گذراند. او تنی زخمی از یادگاران گذشته دارد و درگیر بازکردنِ کلاف سردرگم زندگی‌اش با مردی متفاوت ملاقات می‌کند. فرهاد و مهناز دو دلداده‌ی جوانی هستند، که آغاز جنگ بر زندگیشان تأثیر...

forum.1roman.ir

 

[bahareh.s]

سلام.

کامل شده | کمیک bahareh.s | AGNOSSIENNE مترجم انجمن یک رمان | انجمن رمان نویسی یک رمان

به نام خدا نام: AGNOSSIENNE نویسنده: jessica mars) Jess.m) مترجم: bahareh.s ادیتور: bahareh.s ناظر: @최 아리 خلاصه: داستان‌ دور و ور پسری به اسم اینیگو می‌چرخه، کسی که به خاطر اتفاقاتی که در کودکی براش رخ داده دچار بیماری روانی شده و... این کمیک مناسب هر سنی نیست! معنی AGNOSSIENNE: جهل،...

forum.1roman.ir

 

[A.TAVAKOLI❁]

در حال تایپ | رمان مارانا | ملیکا دانایی کاربر انجمن یک رمان

کد رمان: ۳۴۶۷ ناظر رمان: @Nina♡ خلاصه: همه چی از گذشته‌های دور شروع میشه، گذشته‌ای که روی آینده من و تو تاثیر خیلی زیادی می‌ذاره؛ مثل انتقام. انتقامی که از یک دختر بی‌گناه گرفته شد. انتقامی که قلب یک پسر عاشق رو سیاه کرد... خیلی چیزها هست که هنوز مشخص نشده... . رازهایی وجود داره که همه از...

forum.1roman.ir

درخواست تعغیر جلد دارم و عکس خودم مد نظر دارم برای طراح میفرستم ممنون.

سلام، طراح شما:
Zandix
نویسنده عزیز
توجه داشته باشید که حتما عکسی با کیفیت به خصوصی طراح ارسال کنید.
در غیر این صورت انتخاب عکس بر عهده خود طراح است و امکان تغییر آن وجود ندارد.
لطفاً منتظر باشید تا خود طراح با شما گفتگو ایجاد کند.​

 

[A.TAVAKOLI❁]

سلام
درخواست جلد برای فن فکیشن

در حال تایپ | رمان پایان ناپذیر | دارک نایت کاربر انجمن یک رمان

کد رمان: 5210 ناظر: @AliReza خلاصه: رقص قطرات سرخ خون و بازی تیغه سفید خنجر با پوست سرد قربانیان! آدریک اسمیرنوف، کودک ۱۰ ساله‌ای که سرنوشتش با خون و مرگ گره خورده و بازی سرنوشت او را به میان تاریکی کشاند. نیرویی ناخواسته و ترسناک که وجودش، پسرک را به سوی لبه پرتگاه میکشاند و لقب شیطان را...

forum.1roman.ir

کد داستان: 499
ناظر: NADIYA ROSTAMI
نام داستان: آقای لژیونر من
نام نویسنده: زینب زاهد
ژانر: #اجتماعی #عاشقانه
خلاصه:
نازنین دختریه که عاشق یه فوتبالیست شده و نمی‌تونه ازش دل بکنه.
بابای نازنین قمارباز بود و مامانش خرج نازنین را برعهده گرفته بود.
پدر نازنین با یه نفر شرطبندی کرد و نازنین مجبور شد به خاطر اشتباه پدرش با اون مرد قمارباز ازدواج کنه.
درخواست جلد

...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[A.TAVAKOLI❁]

داستان کوتاه در حال تایپ - داستان کوتاه گلفروشی اطلسی | لوژنتا کاربر انجمن یک رمان

My 1roman rose, Prince Atlasi رزطلاییه من، شاهزاده اطلسی a lonely prince in the night melody شاهزاده ای تنها در ملودیِ شب This is my last gift to you این آخرین هدیه من به توست Do you have this feeling too? آیا تو هم این احساس رو داری؟ Black rose for the end and farewell رزمشکی برای پایان و...

forum.1roman.ir

کد داستان: 498
ناظر: Yekta.yzdanfr
نام داستان: گلفروشی اطلسی
ژانر: #تخیلی #عاشقانه
نام نویسنده: لوژنتا
خلاصه: گلفروشی اطلسی یعنی آیا تو هم این احساس رو داری؟ این گلفروشی میتونست همه جا باشه و در عین حال هیچ جایی نباشه.
مهم نبود مردم کجا یا در چه شهری باشن، اگه نیاز به کمک داشته باشن خود گلفروشی اونهارو پیدا و به سمت مغازه هدایت میکنه.
بهرحال اینجا مغازه عجیبیه که خودش مشتری هارو انتخاب میکنه!
گل هایی با قدرت...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[A.TAVAKOLI❁]

سلام و وقت بخیر ♡
نام رمان: راغ
نویسنده : نگار نظری
ژانر : #عاشقانه #جنایی #معمایی
خلاصه:
داراب معتمد یک دیوانه‌ی نابغه است! او سالها پیش تعدادی کودک بی سرپرست را تعلیم داده و از آنها مشتی قاتل ساخته تا بتوانند او را به اهداف شومش برسانند! اما ناگهان اتفاقی پیش‌بینی نشده می‌افتد، دختری به نام صحرا که از همان قاتل های تعلیم دیده است، برنامه‌های داراب را بهم می‌ریزد و درست در زمان غیب شدن داراب قتل‌هایی وحشتناک اتفاق می‌افتد که...

توجه: راغ در این رمان به معنی صحرا است!

رتبه دوم جنایی | رمان راغ | نگار نظری کاربر انجمن یک رمان

کد رمان: 5169 ناظر: @مارینا آروین سطح: رتبه دوم جنایی خلاصه: قصد دارد او را از بین ببرد! درست از لحظه‌ی تلف شدنش توسط دستان چروکیده‌ی نحسش! داراب برای او کابوس است، پیرمرد دیوانه اما نابغه‌ای که با به دام انداختن کودکان بی‌سرپرست و ساختن مشتی قاتل از آن‌ها زندگی‌اش را ساخته است. در این نبرد...

forum.1roman.ir

عکس و ایده‌ی مدنظرم رو...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.