متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #1,171
سلام دنبال یه رمان میگردم که دخترع خواهرش با شوهرش بهش نامردی میکنن که اسم شوهرش هم نیما بود فکر کنم وبعد برای مرگ پدرش میاد و خواهرش هم یه بچه دارع اون موقع کم کم با نمی دونم پسر خاله یا پسر عمه ش وارد رابطه میشه که این فامیلشون هم عاشق خواهر دخترع بود قبلا
رمان تنها نیستیم
 

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #1,172
سلام رمان اینطوری بود ک دختره تو خواب چهره یه پسر و میبینه از خواب ک بیدار میشه نقاشی پسره رو میکشه بعد مامانش ک اون نقاشی و میبینه از حال میره بعد دختره و مامانش میرن کیش دختره لب ساحل داره قدم میزنه یهو همون پسره ک خوابش و دیده و نقاشیش و کشیده رو میبینه رو به روش اسمش یادم نیست کسی میدونه ؟؟؟
رمان تقاص از پور اصفهانی
 

گل گندم

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
109
پسندها
192
امتیازها
618
مدال‌ها
2
  • #1,173
دنبال یک رمانم که دختره نابغه بود فکر کنم نابغه ریاضی با پسر عموش که اونم توی خارج دکتر ونابغه بوده نامزد میکنه چون مادر پسره درحال مرگه وآرزوش بوده این دختر عروسش بشه بعداز مرگ مادره .پسره که کم کم عاشق دختره شده یک دفعه سروکله دوست دخترش پیدامیشه که میگه بارداره خلاصه پسره میره خارج تاتکلیف اونو روشن کنه امابرنمیگرده ودختره هم غیابی طلاق میگیره میره توی یک کشور دیگه درس میخونه واونجا با یک دکترایرانی آشنا میشه .کلا داستان رویادمه اما اسم رمان یادم نمیاد
 

دخی تاجی

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,174
من دنبال رمانیم ک دختره دانشجوی پزشکیه و دست و پاچلفتی با مادرش و مادربزرگش زندگی میکنه به یه بیمارستان جدید انتقالش میدن اونجا با یه دختر آشنا میشه ک برادرش هم تو اون بیمارستان دکتره دوست برادر اون دختره با این دختره لج میفته ممنون میشم بهم معرفی کنید
 

Elahe_im

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,175
سلام دوستان من دنبال یه رمان میگردم که دختره استاد دانشگاه معماری بود و فکر کنم خانواده پسره از آشناهاس بودن و پیش اونا زندگی میکرد اسم پسره ماهان بود
 

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,442
پسندها
40,421
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • مدیر
  • #1,176
سلام دوستان من دنبال یه رمان میگردم که دختره استاد دانشگاه معماری بود و فکر کنم خانواده پسره از آشناهاس بودن و پیش اونا زندگی میکرد اسم پسره ماهان بود
هیچکی مثل تو نبود.
 
امضا : Kalŏn

Roshi75

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,177
#درخواست

سلام...یه رمان بود که اسم پسر نظام بود...و به خاطر مسائل سیاسی به همراه برادر دختر نمیتونست بیاد ایران و خانواده ها مجبور بودن برای دیدنش به ترکیه برن...قدیمی و چاپی بود فکر میکنم...و صحنه اعتراف به عشقش هم زمانی بود که دختر از زیر بارون اومد خونه و تب شدید کرد...ممنون میشم اسمش رو اگه میدونین بگین...
 

گل گندم

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
109
پسندها
192
امتیازها
618
مدال‌ها
2
  • #1,179
من دنبال رمانیم ک دختره دانشجوی پزشکیه و دست و پاچلفتی با مادرش و مادربزرگش زندگی میکنه به یه بیمارستان جدید انتقالش میدن اونجا با یه دختر آشنا میشه ک برادرش هم تو اون بیمارستان دکتره دوست برادر اون دختره با این دختره لج میفته ممنون میشم بهم معرفی کنید
شاید رمان آندرومدا باشه
 

Paeiz

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
12
امتیازها
30
  • #1,180
یه رمانی بود دقیق یادم نیس ولی دختره از اون دختر سرکشا بود که هیچکس حریفش نبود یه بارم اتاقشو دراومد رنگ مشکی زد عین این خونه های ارواح یه طناب دارم وصل کرد بالا سقف اتاقش یه داداشم داشت این دختره هم عاشق داداش دوستش میشه بعد با یه دختری چادری دوست میشه میرن یه موسسه ای که داخلش موسیقی و چیزای هنری تدریس میشد دختره هم متحول میشه از این رو به اون رو میشه به داداش دوستش هم میگه دوستش داره ولی داداش دوستش میزنه زیر ذوقش دیگه هیچی دختره چادری میشه و همین حرفا دیگه
لطفا اگه کسی اسم رمان رو میدونه بگه خیلی دنبالشم
یک بار نگاهم کن
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
65
عقب
بالا