- ارسالیها
- 1,062
- پسندها
- 13,842
- امتیازها
- 33,373
- مدالها
- 20
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #241
صدای برخورد بارون به سقف ماشین ماتم دلمو بیشتر کرد. کارن مثل همیشه منتظر بود تا خودم بگم و من بی جون زمزمه کردم.
- اشکال نداره... وقتی بمیرم و دوباره به زندگی برگردم حتما میتونم خوب زندگی کنم. بدون حسرت.فقط خدا کنه تو زندگی بعدیم باز هم هورناز دخترم باشه...از بودنش لذت ببرم و کسی ازم نگیرتش.
اشک غلیظ و شوری از بین لبهام وارد شد و لرز بدنم شدت گرفت. از تنم عطر بردیا رو میگرفتم و حالم بهم میخورد.
- کارن جان یکم زودتر میری؟من باید دوش بگیرم.
تا وقتی برسم خونه و باعجله وارد حموم بشم صدایی از کارن درنیومد همین که در حموم رو بستم از پشت در فریاد زد:
کفشت پر از خون شده،بیا بیرون ببینم چته.
دوش آب گرم رو باز کردم و نالیدم.
- ۵ دقیقه بهم زمان بده میام.
دوش گرمم از پنج دقیقه به یک ساعت تبدیل شد...
- اشکال نداره... وقتی بمیرم و دوباره به زندگی برگردم حتما میتونم خوب زندگی کنم. بدون حسرت.فقط خدا کنه تو زندگی بعدیم باز هم هورناز دخترم باشه...از بودنش لذت ببرم و کسی ازم نگیرتش.
اشک غلیظ و شوری از بین لبهام وارد شد و لرز بدنم شدت گرفت. از تنم عطر بردیا رو میگرفتم و حالم بهم میخورد.
- کارن جان یکم زودتر میری؟من باید دوش بگیرم.
تا وقتی برسم خونه و باعجله وارد حموم بشم صدایی از کارن درنیومد همین که در حموم رو بستم از پشت در فریاد زد:
کفشت پر از خون شده،بیا بیرون ببینم چته.
دوش آب گرم رو باز کردم و نالیدم.
- ۵ دقیقه بهم زمان بده میام.
دوش گرمم از پنج دقیقه به یک ساعت تبدیل شد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.