- ارسالیها
- 1,062
- پسندها
- 13,842
- امتیازها
- 33,373
- مدالها
- 20
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #231
نگاهی به دوربینهای دور دیوار کرد و دستمو کشید پشت دیوار سنگی که خم کوچه رو ساخته بود بین بازوهاش اسیر شدم تا کلماتش با قدرت توی صورتم بکوبه و حین بیانش برخلاف گذشتهها کمی لکنت رو به همراه داشته باشه
- برگرد ب..بهم عقدتم میکنم اسکل. میریم اونور یه زندگی میسازیم همه کف کنن. غیر از پول و خوشحالی هورناز چی میخوای برفی؟ خریتو بذار کنار الان که گیتی فهمیده فرصت زیادی نداریم.
جداً فکر میکرد من بین عقد و صیغه گیر کردم و مشکلم همینه؟ دیگه چیزی از صبوری نمونده بود برام که آبرو داری کنم ناخنهای دست راستمو پر قدرت روی گونهش کشیدم و فریاد زدم :
- از منو بچم دور شو.
شوکه از واکنشم عقب کشید و من بی وقفه دویدم انقد اشک ریختم که وقت سوهان کشی برای مشتری چشمهام تار میدید. جیغ آیدا که دراومد دست از...
- برگرد ب..بهم عقدتم میکنم اسکل. میریم اونور یه زندگی میسازیم همه کف کنن. غیر از پول و خوشحالی هورناز چی میخوای برفی؟ خریتو بذار کنار الان که گیتی فهمیده فرصت زیادی نداریم.
جداً فکر میکرد من بین عقد و صیغه گیر کردم و مشکلم همینه؟ دیگه چیزی از صبوری نمونده بود برام که آبرو داری کنم ناخنهای دست راستمو پر قدرت روی گونهش کشیدم و فریاد زدم :
- از منو بچم دور شو.
شوکه از واکنشم عقب کشید و من بی وقفه دویدم انقد اشک ریختم که وقت سوهان کشی برای مشتری چشمهام تار میدید. جیغ آیدا که دراومد دست از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.