متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با اشعار سیمین بهبهانی

  • نویسنده موضوع SETAYESH.MO
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 100
  • بازدیدها 2,033
  • کاربران تگ شده هیچ

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,227
پسندها
16,621
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #1
مرا هزار امید است و هر هزار تویی…
شروع شادی و پایان انتظار تویی …!
 

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #2
مرا هزار امید است و هر هزار تویی…
شروع شادی و پایان انتظار تویی …!
يا رب مرا ياري بده ، تا سخت آزارش کنم
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم
 
امضا : بَهآرنارنج
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #3
يا رب مرا ياري بده ، تا سخت آزارش کنم
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم
می‌رفت و گرد راهش از دود آه تيره
نيلوفرانه در باد پيچيده تاب خورده

سودای همرهی را گيسو به باد دادی
رفت آن سوار با خود، يک تار مو نبرده
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #4
می‌رفت و گرد راهش از دود آه تيره
نيلوفرانه در باد پيچيده تاب خورده

سودای همرهی را گيسو به باد دادی
رفت آن سوار با خود، يک تار مو نبرده
هنوز در سینه آتشی به جاست کز تاب شعله اش
گمان ندارم به کاهشی زِ گرمی یِ دودمان خویش
دوباره می‌بخشی ام توان اگر چه شعرم به خون نشست
دوباره می‌سازمت به جان اگر چه بیش از توان خویش
 
امضا : بَهآرنارنج
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #5
هنوز در سینه آتشی به جاست کز تاب شعله اش
گمان ندارم به کاهشی زِ گرمی یِ دودمان خویش
دوباره می‌بخشی ام توان اگر چه شعرم به خون نشست
دوباره می‌سازمت به جان اگر چه بیش از توان خویش
شاه همه خوبان سخنگوی غزل ساز
اما به در خانه ی عشق تو گدا من
یک دم نه به یاد من و رنجوری من تو
یک عمر گرفتار به زنجیر وفا من
 
امضا : m.sina

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,227
پسندها
16,621
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #6
شاه همه خوبان سخنگوی غزل ساز
اما به در خانه ی عشق تو گدا من
یک دم نه به یاد من و رنجوری من تو
یک عمر گرفتار به زنجیر وفا من
نه بسته‌ام به کس دل
نه بسته کس به من دل

چو تخته پاره بر موج
رها، رها، رها من…
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #7
نه بسته‌ام به کس دل
نه بسته کس به من دل

چو تخته پاره بر موج
رها، رها، رها من…
نازک‌تر از خیال منی، ای نگاه! لیک
با سینه کار دشنه پولاد می‌کنی

نقشت ز لوح خاطر سیمین نمی‌رود
ای آن که گاه گاه ز من یاد می‌کنی
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #8
نازک‌تر از خیال منی، ای نگاه! لیک
با سینه کار دشنه پولاد می‌کنی

نقشت ز لوح خاطر سیمین نمی‌رود
ای آن که گاه گاه ز من یاد می‌کنی
یک دم، نه به یاد من و رنجوری ی ِ من تو
یک عمر، گرفتار به زنجیر وفا من
 
امضا : بَهآرنارنج
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #9
یک دم، نه به یاد من و رنجوری ی ِ من تو
یک عمر، گرفتار به زنجیر وفا من
نسیمش مستی انگیزست و خوشبوست
پر از عطر شقایق‌های خودروست

بیا با هم شبی آنجا سرآریم
دمار از جان دوری‌ها برآریم
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #10
نسیمش مستی انگیزست و خوشبوست
پر از عطر شقایق‌های خودروست

بیا با هم شبی آنجا سرآریم
دمار از جان دوری‌ها برآریم
موج زن در دو چشم بی گنهش
رازی از روزگـــــار تـــــــیره ی او

آن چه در آن نگاه می خواندم
قصه ی غصه بود و حرمان بود
 
امضا : بَهآرنارنج
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا