- تاریخ ثبتنام
- 11/12/20
- ارسالیها
- 2,224
- پسندها
- 16,639
- امتیازها
- 44,373
- مدالها
- 18
- نویسنده موضوع
- #1
مرا هزار امید است و هر هزار تویی…
شروع شادی و پایان انتظار تویی …!
شروع شادی و پایان انتظار تویی …!
يا رب مرا ياري بده ، تا سخت آزارش کنممرا هزار امید است و هر هزار تویی…
شروع شادی و پایان انتظار تویی …!
میرفت و گرد راهش از دود آه تيرهيا رب مرا ياري بده ، تا سخت آزارش کنم
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم
هنوز در سینه آتشی به جاست کز تاب شعله اشمیرفت و گرد راهش از دود آه تيره
نيلوفرانه در باد پيچيده تاب خورده
سودای همرهی را گيسو به باد دادی
رفت آن سوار با خود، يک تار مو نبرده
شاه همه خوبان سخنگوی غزل سازهنوز در سینه آتشی به جاست کز تاب شعله اش
گمان ندارم به کاهشی زِ گرمی یِ دودمان خویش
دوباره میبخشی ام توان اگر چه شعرم به خون نشست
دوباره میسازمت به جان اگر چه بیش از توان خویش
نه بستهام به کس دلشاه همه خوبان سخنگوی غزل ساز
اما به در خانه ی عشق تو گدا من
یک دم نه به یاد من و رنجوری من تو
یک عمر گرفتار به زنجیر وفا من
نازکتر از خیال منی، ای نگاه! لیکنه بستهام به کس دل
نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج
رها، رها، رها من…
یک دم، نه به یاد من و رنجوری ی ِ من تونازکتر از خیال منی، ای نگاه! لیک
با سینه کار دشنه پولاد میکنی
نقشت ز لوح خاطر سیمین نمیرود
ای آن که گاه گاه ز من یاد میکنی
نسیمش مستی انگیزست و خوشبوستیک دم، نه به یاد من و رنجوری ی ِ من تو
یک عمر، گرفتار به زنجیر وفا من
موج زن در دو چشم بی گنهشنسیمش مستی انگیزست و خوشبوست
پر از عطر شقایقهای خودروست
بیا با هم شبی آنجا سرآریم
دمار از جان دوریها برآریم