- ارسالیها
- 170
- پسندها
- 1,060
- امتیازها
- 6,463
- مدالها
- 7
- نویسنده موضوع
- #31
با اینکه منو نمیدید اما پشت چشمم رو براش نازک کردم و گفتم:
- باشه پس به رو مخ بودنت ادامه بده.
اونم سریع گفت:
- تو هم به سعی در نفرت انگیز بودنت ادامه بده، مسیرت درسته.
این الان چی به من گفت؟ اون جرات کرده بود منو منو نفرت انگیز خطاب کنه؟!حرفش واقعا برام گرون تموم میشد، داشت به من میگفت نفرت انگیز در حالیکه خودش همین چند دقیقه پیش داشت با یه دختر کاملا زیر سن قانونی قرار و مدار میذاشت!
نیم خیز شدم و گفتم:
- نفرتانگیز اون کسیه که به دختراییی که نصف سنش رو دارن نخ میده، حتی اگه زیر سن قانونی باشن.
با صدایی آمیخته با تعجب گفت:
- چی، این مزخرفات چیه داری میگی؟
دوباره دراز کشیدم و به سقف زل زدم و گفتم:
- اون بچه تو لابی به زور 16 سالش بود. فکر کردی کارت خیلی نامحسوس بود، ولی بدشانسی...
- باشه پس به رو مخ بودنت ادامه بده.
اونم سریع گفت:
- تو هم به سعی در نفرت انگیز بودنت ادامه بده، مسیرت درسته.
این الان چی به من گفت؟ اون جرات کرده بود منو منو نفرت انگیز خطاب کنه؟!حرفش واقعا برام گرون تموم میشد، داشت به من میگفت نفرت انگیز در حالیکه خودش همین چند دقیقه پیش داشت با یه دختر کاملا زیر سن قانونی قرار و مدار میذاشت!
نیم خیز شدم و گفتم:
- نفرتانگیز اون کسیه که به دختراییی که نصف سنش رو دارن نخ میده، حتی اگه زیر سن قانونی باشن.
با صدایی آمیخته با تعجب گفت:
- چی، این مزخرفات چیه داری میگی؟
دوباره دراز کشیدم و به سقف زل زدم و گفتم:
- اون بچه تو لابی به زور 16 سالش بود. فکر کردی کارت خیلی نامحسوس بود، ولی بدشانسی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش