متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

رتبه دوم جنایی رمان سرانوفیل | نرگس شریف کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Narges.sh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 139
  • بازدیدها 4,788
  • کاربران تگ شده هیچ

Narges.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
328
پسندها
4,687
امتیازها
21,133
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #61
«ساعت دوازده ظهر همان روز_اتاقِ رزرو شده‌ی لوکان در هتل Comfort Inn & Suites»
هنگامی که لوکان دستش را روی دستگیره نهاد و پس از چرخاندن کلید درون جا کلیدی آن را گشود، پلک بست و با دیدی صفر شده وارد اتاق شد.
حسی در درونش حجم یافته و دلش تاریکی می‌خواست؛ حتی شده سیاهی که پشت پلک‌ها را فرا می‌گرفت! همان هم برایش کفایت می‌کرد.
پس از آنکه در را پشت سر هل داد و نوای چفت شدنش را شنید، پلک گشود. خوشحال بود، بسیار خوشحال بود که تم این اتاق‌های اجاره‌ای هتل، تمام سفید نبود!
می‌توانست با روتختیِ سفیدی که نوار قرمز رنگی روی ملحفه‌اش قرار داشت کنار بیاید.
ترکیب طوسی رنگ کف، با ردهای سرخی که بازیگوشانه و نامرتب همه جای کف نفوذ کرده بودند را می‌پسندید. اتاق چندان بزرگی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Narges.sh

Narges.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
328
پسندها
4,687
امتیازها
21,133
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #62
به یاد داشت قبل از رفتن به بیمارستان روانی، تمام ملبس‌هایش را چک کرده بود و یقین داشت چنین چیزی را با خود حمل نمی‌کرد!
انگشت اشاره‌اش را روی خطوط سیاه و سفید کشید. می‌توانست با وجود مانعی به نام دستکش، برجستگی‌هایش را خفیف حس کند. شبیه به...کارتی بود که در‌های پیشرفته را باز می‌کرد!
لیندا همسرش از این درها برای آرایشگاهش سفارش داده بود و کلیدشان، کارت‌هایی تقریباً با این شکل و شمایل بودند.
متعجب با خود زمزمه کرد.
-‌ اگر حتی فرض کنم که کارتِ یه در هست، اصلاً توی پالتوی من چیکار می‌کنه؟ کی گذاشتـ...
جمله‌اش را با یادآوریِ هنری که برای لحظاتی با خشونت یقه‌اش را سوی خود کشانده بود، نیمه تمام در نطفه‌اش خفه شد. هیچ احتمال دیگری وجود نداشت.
فقط آن زمان بود که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Narges.sh

Narges.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
328
پسندها
4,687
امتیازها
21,133
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #63
لوکان حس عجیبی داشت؛ صدایی گُنگ در سرش عربده می‌کشید که فردی این وسط دروغگوست! آری!...در حقیقت که فردی در این میان دروغگویی قهار بود!
کسی که درحال بازی با مردم و افراد این پرونده است؛ این اصلاً درست نبود. لوکان احساس دورانِ مبتدی بودنش را داشت؛ انگار که حس می‌کرد در برابر این پرونده یک تازه‌کارِ ناشی‌ست!
چراغ خطری در مغزش روشن شده بود و با تمام قوا نور می‌داد. طی این سال‌های کارش، تجربه‌هایی کسب کرده بود و تمام آن‌ها را در جمله خلاصه می‌کرد.
«در حل یک پرونده، احتمال آن‌که خودت قاتل باشی، درست هم‌اندازه‌ی احتمالِ قاتل بودنِ خودِ قاتل است!»
شقیقه‌هایش خفیف درد می‌کرد. در اوقاتی همانند اکنون، لوکان احساس می‌کرد که می‌تواند حرکت تفکرات و آنالیزهایش را در سرش به حس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Narges.sh

Narges.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
328
پسندها
4,687
امتیازها
21,133
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #64
در بی‌حس‌ترین حالت ممکن قرار داشت. گویا که یاد نداشت قادر است از احساسات در چهره‌ی خود استفاده کند.
حالتی گُنگ بود. نمیشد تشخیص داد چه ویز در ذهنش می‌گذشت.
-‌ کاراگاه!
لوکان چندباره پلک زد، احتمالاً سرش را هم برای دور ریختن افکار بیهوده تکان‌تکان داد! در گلو غرید، از حیرت انگار که صدایش هم گرفته بود!
-‌ کاری داشتی آنتون؟
آنتونی پیش از پاسخ، گردن خم کرد و جنب لوکان به داخل اتاق نگاهی گذرا انداخت. سپس گفت:
-‌ اتفاق خاصی براتون توی اتاق که نیوفتاده؟
شاید چند لحظه‌ای زمان برد تا لوکان جمله‌ی آنتونی را هضم کند. مغزش کامپیوتر مانند شروع به کار کردن کرده بود. تفکراتی وحشتناک و مزخرف در ذهنش بال‌بال می‌زدند.
از همه بدتر آن بود که برای هر تفکر مزخرف، یک سرنخِ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Narges.sh

Narges.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
328
پسندها
4,687
امتیازها
21,133
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #65
دستش را از بالا تا پایین چهره‌اش کشید؛ به قدری محکم که پوستش برای لحظاتی کشیده شود! خستگی در پستوی نگاه قهوه‌سانش جان می‌گرفت.
خماری پلک‌هایش شاید که از عجز بود. پنجه‌ی راستش را میان موهایش بند کرد، انگشتانش تارهایش را به چنگ گرفته و زبانش گویا به خواست خودش به کلمات رنگ و لعاب نمی‌داد!
-‌ بسته...فکر کردن دیگه بسته!
هم روحش، هم خودش خسته بود. اتفاق ساعاتی پیش از سویی تحت فشار قرارش می‌داد و این تفکرات الآنش، از طرفی دیگر به او زور میزد. درست میان این دو حواس درحال له شدن بود.
پنجه‌ی راستش را از بند طره زلف‌های قهوه‌ای‌اش رها ساخت و این‌بار مشتی ملایم بر سر خود کوفت. خطاب به خودش، خطاب به مغزش، اصلاً خطاب به موجود و ناموجودِ اتاقش با فریادی خفه گفت:
-‌...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Narges.sh

Narges.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
328
پسندها
4,687
امتیازها
21,133
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #66
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید

5-chilaquiles
یک غذای سنتیمکزیکی است. به‌طور معمول قطعات نان ذرت مکزیکی که تورتیلا نامیده می‌شود، به صورت سرخ شده ماده اصلی غذا را تشکیل می‌دهد.سالسا سبز یا قرمز یا مول بر روی نان ذرت مکزیکی به شکل مثلث برش خورده ریخته می‌شود و توتوپ نامیده می‌شود. ترکیب فوق پخته می‌شود تا حدی که نان ذرت مکزیکروع به نرم شدن کند. گاهی مرغ رشته شده نیز به مخلوط اضافه می‌شود. معمولاً از چاشنی کرما پنیر تازه خرد شده، حلقه‌های پیاز خام و برش آووکادو تزئین می‌شود. چیلاکیولز را می‌توان با لوبیای پخته شده، تخم مرغ (نیمرو یا سرخ شده و گوشت گاو و گوآکاموله به عنوان غذای جانبی سرو نمود.
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Narges.sh

Narges.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
328
پسندها
4,687
امتیازها
21,133
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #67
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Narges.sh

Narges.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
328
پسندها
4,687
امتیازها
21,133
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #68
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید

6_به زودی در فردا شب: coming soon...at tomorrow night
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Narges.sh

Narges.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
328
پسندها
4,687
امتیازها
21,133
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #69
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Narges.sh

Narges.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
328
پسندها
4,687
امتیازها
21,133
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #70
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Narges.sh

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا