ملکه جهنمی❄ گوینده انجمن سطح 25 ارسالیها 2,869 پسندها 16,621 امتیازها 44,373 مدالها 20 31/8/23 #91 اگـــر به زلف دراز تــــو دست مــا نرسـد گناه بخت پریشان و دست کوته ماست امضا : ملکه جهنمی❄
D Deleted کاربر فعال سطح 37 ارسالیها 1,488 پسندها 26,290 امتیازها 61,573 مدالها 56 31/8/23 #92 آن که آسان میسپارد جان به دیدارت منم آن که مشکل میپسندد کار آسانم تویی آن که میگرید به یاد لعل خندانت منم آن که میخندد به کار چشم گریانم تویی
آن که آسان میسپارد جان به دیدارت منم آن که مشکل میپسندد کار آسانم تویی آن که میگرید به یاد لعل خندانت منم آن که میخندد به کار چشم گریانم تویی
D Deleted کاربر فعال سطح 37 ارسالیها 1,488 پسندها 26,290 امتیازها 61,573 مدالها 56 31/8/23 #93 آیینهٔ نورست رخ یار امشب ای مه، بنشین در پس دیوار امشب ای مهر بپوش روی خود را در ابر ای صبح، دم خویش نگه دار امشب
آیینهٔ نورست رخ یار امشب ای مه، بنشین در پس دیوار امشب ای مهر بپوش روی خود را در ابر ای صبح، دم خویش نگه دار امشب
D Deleted کاربر فعال سطح 37 ارسالیها 1,488 پسندها 26,290 امتیازها 61,573 مدالها 56 31/8/23 #94 او گریه و من گریه که تا آمد صبح پرسید کز این هر دو عجب عاشق کیست...
D Deleted کاربر فعال سطح 37 ارسالیها 1,488 پسندها 26,290 امتیازها 61,573 مدالها 56 31/8/23 #95 از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم ازکوی تو لیکن عقب سر نگران ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران، وای به حال دگران...
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم ازکوی تو لیکن عقب سر نگران ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران، وای به حال دگران...
D Deleted کاربر فعال سطح 37 ارسالیها 1,488 پسندها 26,290 امتیازها 61,573 مدالها 56 31/8/23 #96 از لعل تو کام دل و جان نتوان خواست فاشش نتوان گفت و نهان نتوان خواست پرسش کردی به یک زبانم شب دوش و آن عذر کنون به صد زبان نتوان خواست
از لعل تو کام دل و جان نتوان خواست فاشش نتوان گفت و نهان نتوان خواست پرسش کردی به یک زبانم شب دوش و آن عذر کنون به صد زبان نتوان خواست
D Deleted کاربر فعال سطح 37 ارسالیها 1,488 پسندها 26,290 امتیازها 61,573 مدالها 56 31/8/23 #97 ای دوست، کنون که بوی گل حامی ماست زاهد بودن موجب بدنامی ماست فصل گل و باغ تازه و صحرا خوش بیبادهٔ خام بودن از خامی ماست
ای دوست، کنون که بوی گل حامی ماست زاهد بودن موجب بدنامی ماست فصل گل و باغ تازه و صحرا خوش بیبادهٔ خام بودن از خامی ماست
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 31/8/23 #98 Ayanᵛᵗ گفت ای دوست، کنون که بوی گل حامی ماست زاهد بودن موجب بدنامی ماست فصل گل و باغ تازه و صحرا خوش بیبادهٔ خام بودن از خامی ماست کلیک کنید تا باز شود... ای اهل صفا که در جهان گردانید از بهر بتی چرا چنین حیرانید آنرا که شما در این جهان جویانید در خود بجوئید چون شما خود آنید امضا : m.sina
Ayanᵛᵗ گفت ای دوست، کنون که بوی گل حامی ماست زاهد بودن موجب بدنامی ماست فصل گل و باغ تازه و صحرا خوش بیبادهٔ خام بودن از خامی ماست کلیک کنید تا باز شود... ای اهل صفا که در جهان گردانید از بهر بتی چرا چنین حیرانید آنرا که شما در این جهان جویانید در خود بجوئید چون شما خود آنید
ملکه جهنمی❄ گوینده انجمن سطح 25 ارسالیها 2,869 پسندها 16,621 امتیازها 44,373 مدالها 20 1/9/23 #99 m.sina گفت ای اهل صفا که در جهان گردانید از بهر بتی چرا چنین حیرانید آنرا که شما در این جهان جویانید در خود بجوئید چون شما خود آنید کلیک کنید تا باز شود... اگرم تو خصم باشی نروم ز پیش تیرت وگرم تو سیل باشی نگریزم از نشیبت امضا : ملکه جهنمی❄
m.sina گفت ای اهل صفا که در جهان گردانید از بهر بتی چرا چنین حیرانید آنرا که شما در این جهان جویانید در خود بجوئید چون شما خود آنید کلیک کنید تا باز شود... اگرم تو خصم باشی نروم ز پیش تیرت وگرم تو سیل باشی نگریزم از نشیبت
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 2/9/23 #100 ملکه جهنمی❄ گفت اگرم تو خصم باشی نروم ز پیش تیرت وگرم تو سیل باشی نگریزم از نشیبت کلیک کنید تا باز شود... ای بی تو دل تنگم بازیچه ی توفان ها چشمان تب آلودم باریکه ی باران ها مجنون بیابان ها افسانه ی مهجوری است لیلای من اینک من مجنون خیابان ها امضا : m.sina
ملکه جهنمی❄ گفت اگرم تو خصم باشی نروم ز پیش تیرت وگرم تو سیل باشی نگریزم از نشیبت کلیک کنید تا باز شود... ای بی تو دل تنگم بازیچه ی توفان ها چشمان تب آلودم باریکه ی باران ها مجنون بیابان ها افسانه ی مهجوری است لیلای من اینک من مجنون خیابان ها