ARYA-T نو ورود سطح 3 ارسالیها 39 پسندها 299 امتیازها 1,023 مدالها 4 24/6/23 نویسنده موضوع #1 اشعاری که با حرف ب آغاز میشوند، مناسب برای مشاعره. بیا فانوس شبهای سیاهم تویی مقصود من گم کرده راهم بیا ای چشم ماهت شهر خورشید دمی بنشین به شادی در نگاهم
اشعاری که با حرف ب آغاز میشوند، مناسب برای مشاعره. بیا فانوس شبهای سیاهم تویی مقصود من گم کرده راهم بیا ای چشم ماهت شهر خورشید دمی بنشین به شادی در نگاهم
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 24/6/23 #2 به صحرا بنگرم صحرا تو بينم به دريا بنگرم دريا تو بينم امضا : فلورا.
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 28/6/23 #3 فلورا. گفت به صحرا بنگرم صحرا تو بينم به دريا بنگرم دريا تو بينم کلیک کنید تا باز شود... بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست امضا : m.sina
فلورا. گفت به صحرا بنگرم صحرا تو بينم به دريا بنگرم دريا تو بينم کلیک کنید تا باز شود... بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 1/7/23 #4 m.sina گفت بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست کلیک کنید تا باز شود... بت سنگین ـ سنگ در هر دست دشمن سخت شیشه ام بودی می روی نم نم و جهانم را ساکت و سوت و کورخواهی کرد امضا : فلورا.
m.sina گفت بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست کلیک کنید تا باز شود... بت سنگین ـ سنگ در هر دست دشمن سخت شیشه ام بودی می روی نم نم و جهانم را ساکت و سوت و کورخواهی کرد
Starboy رفیق جدید انجمن سطح 2 ارسالیها 52 پسندها 234 امتیازها 1,023 مدالها 3 23/7/23 #5 فلورا. گفت بت سنگین ـ سنگ در هر دست دشمن سخت شیشه ام بودی می روی نم نم و جهانم را ساکت و سوت و کورخواهی کرد کلیک کنید تا باز شود... بگفتم حال دل گویم از آن نوعی که دانستم برآمد موج آب چشم و خون دل نتانستم شکسته بسته می گفتم پریر از شرح دل چیزی تنک شد جام فکر و من چو شیشه خرد بشکستم امضا : Starboy
فلورا. گفت بت سنگین ـ سنگ در هر دست دشمن سخت شیشه ام بودی می روی نم نم و جهانم را ساکت و سوت و کورخواهی کرد کلیک کنید تا باز شود... بگفتم حال دل گویم از آن نوعی که دانستم برآمد موج آب چشم و خون دل نتانستم شکسته بسته می گفتم پریر از شرح دل چیزی تنک شد جام فکر و من چو شیشه خرد بشکستم
F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالیها 3,957 پسندها 41,825 امتیازها 71,671 مدالها 36 25/7/23 #6 بی غمِ عشقِ تو صد حیف ز عمری که گذشت! بیش از این کاش گرفتارِ غمت میبودم... -هلالی جغتایی امضا : FakhTeh
Xypшид مدیر بازنشسته سطح 15 ارسالیها 1,890 پسندها 4,410 امتیازها 22,673 مدالها 23 25/7/23 #7 FakhTeh گفت بی غمِ عشقِ تو صد حیف ز عمری که گذشت! بیش از این کاش گرفتارِ غمت میبودم... -هلالی جغتایی کلیک کنید تا باز شود... به صحرا بنگرم صحرا تو بينم به دريا بنگرم دريا تو بينم امضا : Xypшид
FakhTeh گفت بی غمِ عشقِ تو صد حیف ز عمری که گذشت! بیش از این کاش گرفتارِ غمت میبودم... -هلالی جغتایی کلیک کنید تا باز شود... به صحرا بنگرم صحرا تو بينم به دريا بنگرم دريا تو بينم
F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالیها 3,957 پسندها 41,825 امتیازها 71,671 مدالها 36 25/7/23 #8 hvězdný stín گفت به صحرا بنگرم صحرا تو بينم به دريا بنگرم دريا تو بينم کلیک کنید تا باز شود... بگشای نقاب و در فروبند ماییم و تویی و خانه خالی امضا : FakhTeh
hvězdný stín گفت به صحرا بنگرم صحرا تو بينم به دريا بنگرم دريا تو بينم کلیک کنید تا باز شود... بگشای نقاب و در فروبند ماییم و تویی و خانه خالی
F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالیها 3,957 پسندها 41,825 امتیازها 71,671 مدالها 36 25/7/23 #9 بندگان را نبود جز غم آزادی و من پادشاهی کنم ار بنده خویشم خوانی امضا : FakhTeh
Xypшид مدیر بازنشسته سطح 15 ارسالیها 1,890 پسندها 4,410 امتیازها 22,673 مدالها 23 25/7/23 #10 بر آستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سربلندي بر آسمان توان زد امضا : Xypшид