متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با حرف د

  • نویسنده موضوع ARYA-T
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 180
  • بازدیدها 3,106
  • کاربران تگ شده هیچ

ARYA-T

نو ورود
سطح
3
 
ارسالی‌ها
39
پسندها
299
امتیازها
1,023
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #1
شعرهایی که با حرف د آغاز می‌شوند.

در عشق تو از بس که خروش آوردیم
دریای سپهر را به جوش آوردیم
چون با تو خروش و جوش ما درنگرفت
رفتیم و زبانهای خموش آوردیم​
 

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #2
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
 
امضا : فلورا.

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #3
دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی



عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی
 
امضا : فلورا.

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #4
دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی



عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی
دیدی ای دل که دگر باره چه آمد پیشم
چه کنم با که بگویم چه خیال اندیشم
کاش بر من نرسیدی ستم عشق رخت
که فرو مانده به حال دل تنگ خویشم
 
امضا : m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #5
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
دلدار بود دین و دل و طاقت و قرار
چون او برفت رفت به یکبار هر چهار
گویند صبرکن که بیاید نگار تو
آن روز صبر رفت که رفت از برم نگار
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #6
دلدار بود دین و دل و طاقت و قرار
چون او برفت رفت به یکبار هر چهار
گویند صبرکن که بیاید نگار تو
آن روز صبر رفت که رفت از برم نگار
در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم

چیزی که میان تو و من نیست غریبی است
صد بار تو را دیده‌ام ای غم به گمانم؟
 
امضا : فلورا.

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #7
دیدی ای دل که دگر باره چه آمد پیشم
چه کنم با که بگویم چه خیال اندیشم
کاش بر من نرسیدی ستم عشق رخت
که فرو مانده به حال دل تنگ خویشم
دستِ فردای قصه را رو کن

روشنم کن چگونه می میرم

حافظ از جام عشق خون می خورد

من هم از جام شوکران خوردم
 
امضا : فلورا.

FakhTeh

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,957
پسندها
41,825
امتیازها
71,671
مدال‌ها
36
  • #8
دلم چون صخره محکم بود اما عشق کاری کرد
که این ویرانه مدت هاست محتاج مَرِمَت هاست...

-سجاد سامانی
 
امضا : FakhTeh

FakhTeh

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,957
پسندها
41,825
امتیازها
71,671
مدال‌ها
36
  • #9
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی
 
امضا : FakhTeh

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #10
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی
دل میرود و دیده نمیشاید دوخت
چون زهد نباشد نتوان زرق فروخت

پروانهٔ مستمند را شمع نسوخت
آن سوخت که شمع را چنین میافروخت
 
امضا : m.sina

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
99
بازدیدها
2,790
پاسخ‌ها
168
بازدیدها
3,220
پاسخ‌ها
100
بازدیدها
2,130
پاسخ‌ها
107
بازدیدها
2,391
پاسخ‌ها
99
بازدیدها
1,923
پاسخ‌ها
105
بازدیدها
2,285
پاسخ‌ها
128
بازدیدها
2,665

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا