مشاعره مشاعره با حرف د

[فلورا.]

دیگرم، از پی دویدن بهر چیست؟

وین همه، رختم دریدن بهر چیست؟

 

[Deleted]

دلم عجیب گرفته است
و هیچ‌چیز،
نه این دقایق خوشبو، که روی شاخه‌ی نارنج می‌شود خاموش،
نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب‌بوست
نه، هیچ‌چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی‌رهاند و فکر می‌کنم
که این ترنم موزون حزن تا به ابد
شنیده خواهد شد.
سهراب سپهری

 

[m.sina]

دلم عجیب گرفته است
و هیچ‌چیز،
نه این دقایق خوشبو، که روی شاخه‌ی نارنج می‌شود خاموش،
نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب‌بوست
نه، هیچ‌چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی‌رهاند و فکر می‌کنم
که این ترنم موزون حزن تا به ابد
شنیده خواهد شد.
سهراب سپهری

درد مندیم و دوای ما نگاه دلبر است
حال عشاق از دعایش از همیشه بهتر است

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

درد مندیم و دوای ما نگاه دلبر است
حال عشاق از دعایش از همیشه بهتر است

دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود
مگرش هم زسر زلف تو زنجیر کنم

 

[m.sina]

دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود
مگرش هم زسر زلف تو زنجیر کنم

دل می‌رود و نیست کسی دادرس ما
از قافله دور است خروش جرس ما

هم مشرب اوضاع گرفتاری صبحیم
پرواز به منظر نرسد از قفس ما

 

[ملکه جهنمی❄]

دلم سرگشته میدارد سر زلف مریشانت
چه میخواهی از این مسکین سرگردان نمیدانم

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

در دایره ی قسمت مانقطه ی تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم انچه تو فرمایی

 

[اِللا لطیفــی]

در وصف هجران گوید دمادم
شرحی بر آتش سوز و گدازم
گفتی از این ره صد توبه باید
گیرم که کردم با دل چه سازم

 

[ملکه جهنمی❄]

دوستی ان است که بلبل با رخ گل میکند
صد جفا از خار میبیند تحمل میکند

 

[MAHLA.MI]

دیدی ای دل که غمِ عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یارِ وفادار چه کرد