ARYA-T نو ورود سطح 3 ارسالیها 39 پسندها 299 امتیازها 1,023 مدالها 4 24/6/23 نویسنده موضوع #1 اشعار آغاز شده با حرف م ملامت گوی عاشق را چه گوید مردم دانا؟ که حال غرقه در دریا، نداند خفته بر ساحل!
اشعار آغاز شده با حرف م ملامت گوی عاشق را چه گوید مردم دانا؟ که حال غرقه در دریا، نداند خفته بر ساحل!
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 24/6/23 #2 منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن امضا : فلورا.
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 28/6/23 #3 فلورا. گفت منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن کلیک کنید تا باز شود... ما بی غمان م**س.ت دل از دست دادهایم همراز عشق و همنفس جام بادهایم بر ما بسی کمان ملامت کشیدهاند تا کار خود ز ابروی جانان گشادهایم لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید. امضا : m.sina
فلورا. گفت منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن کلیک کنید تا باز شود... ما بی غمان م**س.ت دل از دست دادهایم همراز عشق و همنفس جام بادهایم بر ما بسی کمان ملامت کشیدهاند تا کار خود ز ابروی جانان گشادهایم لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 1/7/23 #4 m.sina گفت ما بی غمان م**س.ت دل از دست دادهایم همراز عشق و همنفس جام بادهایم بر ما بسی کمان ملامت کشیدهاند تا کار خود ز ابروی جانان گشادهایم کلیک کنید تا باز شود... مردم از دین خروج می کردند تا تو سمت گنــاه می رفتی شهر بی آبرو به هم می ریخت در خیابان که راه می رفتی امضا : فلورا.
m.sina گفت ما بی غمان م**س.ت دل از دست دادهایم همراز عشق و همنفس جام بادهایم بر ما بسی کمان ملامت کشیدهاند تا کار خود ز ابروی جانان گشادهایم کلیک کنید تا باز شود... مردم از دین خروج می کردند تا تو سمت گنــاه می رفتی شهر بی آبرو به هم می ریخت در خیابان که راه می رفتی
Starboy رفیق جدید انجمن سطح 2 ارسالیها 52 پسندها 234 امتیازها 1,023 مدالها 3 23/7/23 #5 فلورا. گفت مردم از دین خروج می کردند تا تو سمت گنــاه می رفتی شهر بی آبرو به هم می ریخت در خیابان که راه می رفتی کلیک کنید تا باز شود... میساخت چو صبح لاله گون رنگ هوا با توبهٔ من داشت نمک جنگ هوا هر لکهٔ ابرم چو عزائم خوانی در شیشه پری کرد ز نیرنگ هوا امضا : Starboy
فلورا. گفت مردم از دین خروج می کردند تا تو سمت گنــاه می رفتی شهر بی آبرو به هم می ریخت در خیابان که راه می رفتی کلیک کنید تا باز شود... میساخت چو صبح لاله گون رنگ هوا با توبهٔ من داشت نمک جنگ هوا هر لکهٔ ابرم چو عزائم خوانی در شیشه پری کرد ز نیرنگ هوا
F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالیها 3,957 پسندها 41,825 امتیازها 71,671 مدالها 36 25/7/23 #6 ما از تو جداییم به صورت، نه به معنی چون فاصله ی بیت بُود فاصلهٔ ما -صائب تبریزی امضا : FakhTeh
Xypшид مدیر بازنشسته سطح 15 ارسالیها 1,890 پسندها 4,410 امتیازها 22,673 مدالها 23 25/7/23 #7 FakhTeh گفت ما از تو جداییم به صورت، نه به معنی چون فاصله ی بیت بُود فاصلهٔ ما -صائب تبریزی کلیک کنید تا باز شود... منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن امضا : Xypшид
FakhTeh گفت ما از تو جداییم به صورت، نه به معنی چون فاصله ی بیت بُود فاصلهٔ ما -صائب تبریزی کلیک کنید تا باز شود... منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن
F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالیها 3,957 پسندها 41,825 امتیازها 71,671 مدالها 36 25/7/23 #8 hvězdný stín گفت منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن کلیک کنید تا باز شود... مپرسم دوش چون بودی به تاریکی و تنهایی شب هجرم چه میپرسی که روز وصل حیرانم امضا : FakhTeh
hvězdný stín گفت منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن کلیک کنید تا باز شود... مپرسم دوش چون بودی به تاریکی و تنهایی شب هجرم چه میپرسی که روز وصل حیرانم
Xypшид مدیر بازنشسته سطح 15 ارسالیها 1,890 پسندها 4,410 امتیازها 22,673 مدالها 23 25/7/23 #9 مي رسد روزي که شرط عاشقي دلدادگي ست آن زمان، هر دل فقط يک بار عاشق مي شود امضا : Xypшид
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 27/7/23 #10 hvězdný stín گفت مي رسد روزي که شرط عاشقي دلدادگي ست آن زمان، هر دل فقط يک بار عاشق مي شود کلیک کنید تا باز شود... من عاشقم و دلم بدو گشته تباه عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه امضا : فلورا.
hvězdný stín گفت مي رسد روزي که شرط عاشقي دلدادگي ست آن زمان، هر دل فقط يک بار عاشق مي شود کلیک کنید تا باز شود... من عاشقم و دلم بدو گشته تباه عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه