مارینا آروین کاربر انجمن سطح 9 ارسالیها 444 پسندها 1,941 امتیازها 12,213 مدالها 9 6/8/23 #21 Ayan گفت ما جور هندوستان کشیده و طاووس ندیدهایم کلیک کنید تا باز شود... منم که دیده به دیدار دوست کردم باز چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز امضا : مارینا آروین
Ayan گفت ما جور هندوستان کشیده و طاووس ندیدهایم کلیک کنید تا باز شود... منم که دیده به دیدار دوست کردم باز چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز
D Deleted کاربر فعال سطح 37 ارسالیها 1,488 پسندها 26,290 امتیازها 61,573 مدالها 56 6/8/23 #22 مارینا آروین گفت منم که دیده به دیدار دوست کردم باز چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز کلیک کنید تا باز شود... ما را بس است درد تو و آرزوی تو!
مارینا آروین گفت منم که دیده به دیدار دوست کردم باز چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز کلیک کنید تا باز شود... ما را بس است درد تو و آرزوی تو!
D Deleted کاربر فعال سطح 37 ارسالیها 1,488 پسندها 26,290 امتیازها 61,573 مدالها 56 7/8/23 #23 Ayan گفت ما را بس است درد تو و آرزوی تو! کلیک کنید تا باز شود... من تمامِ غربت های جهانم و تو همهی خانهها و پناهها...
Ayan گفت ما را بس است درد تو و آرزوی تو! کلیک کنید تا باز شود... من تمامِ غربت های جهانم و تو همهی خانهها و پناهها...
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 10/8/23 #24 Ayan گفت من تمامِ غربت های جهانم و تو همهی خانهها و پناهها... کلیک کنید تا باز شود... مایه ی درد است بیداری مرد آه ازین بیداری پر داغ و درد خفتگان را گرسبکباری خوش است شبروان رارنج بیداری خوش است امضا : m.sina
Ayan گفت من تمامِ غربت های جهانم و تو همهی خانهها و پناهها... کلیک کنید تا باز شود... مایه ی درد است بیداری مرد آه ازین بیداری پر داغ و درد خفتگان را گرسبکباری خوش است شبروان رارنج بیداری خوش است
Tara Motlagh کاربر انجمن سطح 9 ارسالیها 305 پسندها 1,022 امتیازها 6,833 مدالها 10 10/8/23 #25 مسیحای تو بر من گرچه دیگر جان نمیبخشد اگر یک دم بیاید بر مزارم شاد خواهم شد امضا : Tara Motlagh
D Deleted کاربر فعال سطح 37 ارسالیها 1,488 پسندها 26,290 امتیازها 61,573 مدالها 56 15/8/23 #26 من تماشای تو میکردم و غافل بودم کز تماشای تو خلقی به تماشای منند! گفته بودی که چرا محوِ تماشای منی و چنان محو که یکدم مُژه بر هم نزنی مُژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود نازِ چشم تو به قدر مُژه بر هم زدنی...
من تماشای تو میکردم و غافل بودم کز تماشای تو خلقی به تماشای منند! گفته بودی که چرا محوِ تماشای منی و چنان محو که یکدم مُژه بر هم نزنی مُژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود نازِ چشم تو به قدر مُژه بر هم زدنی...
D Deleted کاربر فعال سطح 37 ارسالیها 1,488 پسندها 26,290 امتیازها 61,573 مدالها 56 15/8/23 #27 میروم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانهی خویش به خدا میبرم از شهر شما دل شوریده و دیوانهی خویش
میروم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانهی خویش به خدا میبرم از شهر شما دل شوریده و دیوانهی خویش
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 15/8/23 #28 Ayan گفت میروم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانهی خویش به خدا میبرم از شهر شما دل شوریده و دیوانهی خویش کلیک کنید تا باز شود... مسکین دل من گم شد و کردم طلب وی بردم به کمانخانه ابروی تواش پی خامند کسانی که به داغت نرسیدند من سوخته آن که به من کی رسد او کی امضا : m.sina
Ayan گفت میروم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانهی خویش به خدا میبرم از شهر شما دل شوریده و دیوانهی خویش کلیک کنید تا باز شود... مسکین دل من گم شد و کردم طلب وی بردم به کمانخانه ابروی تواش پی خامند کسانی که به داغت نرسیدند من سوخته آن که به من کی رسد او کی
F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالیها 3,957 پسندها 41,825 امتیازها 71,671 مدالها 36 15/8/23 #29 m.sina گفت مسکین دل من گم شد و کردم طلب وی بردم به کمانخانه ابروی تواش پی خامند کسانی که به داغت نرسیدند من سوخته آن که به من کی رسد او کی کلیک کنید تا باز شود... مینماید عکس می در رنگ روی مه وشت همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب امضا : FakhTeh
m.sina گفت مسکین دل من گم شد و کردم طلب وی بردم به کمانخانه ابروی تواش پی خامند کسانی که به داغت نرسیدند من سوخته آن که به من کی رسد او کی کلیک کنید تا باز شود... مینماید عکس می در رنگ روی مه وشت همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 16/8/23 #30 FakhTeh گفت مینماید عکس می در رنگ روی مه وشت همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب کلیک کنید تا باز شود... من و انکارِش*ر..اب این چه حکایت باشد غالباً این قدرم عقل و کفایت باشد تا به غایت ره میخانه نمیدانستم ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید. امضا : m.sina
FakhTeh گفت مینماید عکس می در رنگ روی مه وشت همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب کلیک کنید تا باز شود... من و انکارِش*ر..اب این چه حکایت باشد غالباً این قدرم عقل و کفایت باشد تا به غایت ره میخانه نمیدانستم ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.