مشاعره مشاعره با حرف م

[فلورا.]

معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا
کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا

مرا غرض زنماز آن بود که پنهانی


حدیث درد فراق تو باز بگذارم


وگرنه این چه نمازی بود که من با تو


نسشته روی به محراب و دل به بازارم

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

من دلاویزترین شعر جهان یافته ام این گل سرخ من است
دامنی پر کن ازاین گل که دهی هدیه به خلق...

 

[m.sina]

من دلاویزترین شعر جهان یافته ام این گل سرخ من است
دامنی پر کن ازاین گل که دهی هدیه به خلق...

من دهان باز نکردم که نرنجی از من
مثل زخمى که لبش باز به لبخند، نشد

دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند
بلکه چون برده مرا هم بفروشند، نشد

 

[♡°DINA°]

من دهان باز نکردم که نرنجی از من
مثل زخمى که لبش باز به لبخند، نشد

دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند
بلکه چون برده مرا هم بفروشند، نشد

مرا چه کار به وصل تو بود و این همه غوغا
چرا نمردم و این آرزو به خاک نبردم

 

[.Mobina.]

من برایت می‌نوازم نی هر روز
تو چرا از خاطر بردی منِ نی‌نواز را؟

 

[m.sina]

من برایت می‌نوازم نی هر روز
تو چرا از خاطر بردی منِ نی‌نواز را؟

ما را کبوترانه وفادار کرده است
آزاد کرده است و گرفتار کرده است

بامت بلند باد که دلتنگی‌ات مرا
از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است

 

[.Mobina.]

ملامت مگوی از بهر من بی‌نوا
این ملامت را نگیرم به هیچ‌چیزی

 

[فلورا.]

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چارتکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست

 

[m.sina]

ما خسته جان از فرقت جانانه‌ایم
با وجود اینکه با جانانه در یک خانه‌ایم

خویش را بدنام کردیم و به بدنامی خوشیم
عاقلان از ما بپرهیزید ما دیوانه‌ایم

 

[♡°DINA°]

ما خسته جان از فرقت جانانه‌ایم
با وجود اینکه با جانانه در یک خانه‌ایم

خویش را بدنام کردیم و به بدنامی خوشیم
عاقلان از ما بپرهیزید ما دیوانه‌ایم

منصب گوهرفروشی نیست مخصوص صدف
هر نوایی‌ کز لب خاموش جوشد گوهر است