m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 11/4/24 #81 کار پاکان را قیاس از خود مگیر گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر جمله عالم زین سبب گمراه شد کم کسی ز ابدال حق آگاه شد امضا : m.sina
کار پاکان را قیاس از خود مگیر گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر جمله عالم زین سبب گمراه شد کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
♡°DINA° رفیق جدید انجمن سطح 2 ارسالیها 73 پسندها 269 امتیازها 1,048 مدالها 3 12/4/24 #82 m.sina گفت کار پاکان را قیاس از خود مگیر گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر جمله عالم زین سبب گمراه شد کم کسی ز ابدال حق آگاه شد کلیک کنید تا باز شود... کجایی ای اجل؟ افسانهای سر کن که در چشمم شد از بیداری شبهای غم، خواب عدم شیرین امضا : ♡°DINA°
m.sina گفت کار پاکان را قیاس از خود مگیر گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر جمله عالم زین سبب گمراه شد کم کسی ز ابدال حق آگاه شد کلیک کنید تا باز شود... کجایی ای اجل؟ افسانهای سر کن که در چشمم شد از بیداری شبهای غم، خواب عدم شیرین
بَهآرنارنج کاربر حرفهای سطح 13 ارسالیها 1,988 پسندها 6,396 امتیازها 28,973 مدالها 15 12/4/24 #83 کاش فصل پنجمی در راه بود کاش نامش فصلِ وصلِ ماه بود امضا : بَهآرنارنج
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 2/5/24 #84 بَهآرنارنج گفت کاش فصل پنجمی در راه بود کاش نامش فصلِ وصلِ ماه بود کلیک کنید تا باز شود... کاش میشد رمز و راز وصل را ادراک کرد بی پر و بال از قفس پرواز در افلاک کرد کی شود ایینه دل را زدود از هر غبار زخم و ها و کینه های کهنه را در خاک کرد امضا : m.sina
بَهآرنارنج گفت کاش فصل پنجمی در راه بود کاش نامش فصلِ وصلِ ماه بود کلیک کنید تا باز شود... کاش میشد رمز و راز وصل را ادراک کرد بی پر و بال از قفس پرواز در افلاک کرد کی شود ایینه دل را زدود از هر غبار زخم و ها و کینه های کهنه را در خاک کرد
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 4/5/24 #85 m.sina گفت کاش میشد رمز و راز وصل را ادراک کرد بی پر و بال از قفس پرواز در افلاک کرد کی شود ایینه دل را زدود از هر غبار زخم و ها و کینه های کهنه را در خاک کرد کلیک کنید تا باز شود... کم از یک دم زدن ما را اگر در دیده خواب آید غم عشقت بجنباند به گوش اندر جرس ما را لبت چون چشمه نوش است و ما اندر هوس مانده که بر وصل لبت یک روز باشد دسترس ما را امضا : فلورا.
m.sina گفت کاش میشد رمز و راز وصل را ادراک کرد بی پر و بال از قفس پرواز در افلاک کرد کی شود ایینه دل را زدود از هر غبار زخم و ها و کینه های کهنه را در خاک کرد کلیک کنید تا باز شود... کم از یک دم زدن ما را اگر در دیده خواب آید غم عشقت بجنباند به گوش اندر جرس ما را لبت چون چشمه نوش است و ما اندر هوس مانده که بر وصل لبت یک روز باشد دسترس ما را
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 2/6/24 #86 فلورا. گفت کم از یک دم زدن ما را اگر در دیده خواب آید غم عشقت بجنباند به گوش اندر جرس ما را لبت چون چشمه نوش است و ما اندر هوس مانده که بر وصل لبت یک روز باشد دسترس ما را کلیک کنید تا باز شود... کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند قاصد منزل سِلمی که سلامت بادش چه شود گر به سلامی دل ما شاد کند امضا : m.sina
فلورا. گفت کم از یک دم زدن ما را اگر در دیده خواب آید غم عشقت بجنباند به گوش اندر جرس ما را لبت چون چشمه نوش است و ما اندر هوس مانده که بر وصل لبت یک روز باشد دسترس ما را کلیک کنید تا باز شود... کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند قاصد منزل سِلمی که سلامت بادش چه شود گر به سلامی دل ما شاد کند
ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ کاربر حرفهای سطح 31 ارسالیها 2,541 پسندها 20,255 امتیازها 48,373 مدالها 34 2/6/24 #87 کبوتر با کبوتر مانده اما از سر اجبار در این دنیای تودرتو،تو دیگر از چه مینالی
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 3/6/24 #88 Delaram*☆♡ گفت کبوتر با کبوتر مانده اما از سر اجبار در این دنیای تودرتو،تو دیگر از چه مینالی کلیک کنید تا باز شود... کجا خواهی ز چنگ ما پریدن کی داند دام قدرت را دریدن چو پایت نیست تا از ما گریزی بنه گردن رها کن سر کشیدن امضا : m.sina
Delaram*☆♡ گفت کبوتر با کبوتر مانده اما از سر اجبار در این دنیای تودرتو،تو دیگر از چه مینالی کلیک کنید تا باز شود... کجا خواهی ز چنگ ما پریدن کی داند دام قدرت را دریدن چو پایت نیست تا از ما گریزی بنه گردن رها کن سر کشیدن
ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ کاربر حرفهای سطح 31 ارسالیها 2,541 پسندها 20,255 امتیازها 48,373 مدالها 34 3/6/24 #89 کاش معشوق ز عاشق طلب جان می کرد تا که هر بی سر و پایی نشود یار کسی کاش میشد جان دهد عاشق به پای عاشقی تا هر بی یال و کوپالی نگوید عاشقم
کاش معشوق ز عاشق طلب جان می کرد تا که هر بی سر و پایی نشود یار کسی کاش میشد جان دهد عاشق به پای عاشقی تا هر بی یال و کوپالی نگوید عاشقم
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 5/6/24 #90 Delaram*☆♡ گفت کاش معشوق ز عاشق طلب جان می کرد تا که هر بی سر و پایی نشود یار کسی کاش میشد جان دهد عاشق به پای عاشقی تا هر بی یال و کوپالی نگوید عاشقم کلیک کنید تا باز شود... کاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا کشت نالیدن این مرغ گرفتار مرا بیبقا شادی وصل تو و دانم که ز پی آرد این خنده کم گریه بسیار مرا امضا : m.sina
Delaram*☆♡ گفت کاش معشوق ز عاشق طلب جان می کرد تا که هر بی سر و پایی نشود یار کسی کاش میشد جان دهد عاشق به پای عاشقی تا هر بی یال و کوپالی نگوید عاشقم کلیک کنید تا باز شود... کاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا کشت نالیدن این مرغ گرفتار مرا بیبقا شادی وصل تو و دانم که ز پی آرد این خنده کم گریه بسیار مرا