- تاریخ ثبتنام
- 10/8/20
- ارسالیها
- 3,594
- پسندها
- 7,271
- امتیازها
- 35,773
- مدالها
- 16
گوشهگیران زود در دلها تصرف میکنندگاهی گر از ملال محبت بخوانمت
دوری چنان مکن که به شیون برانمت
بیشتر دل میبردخالی که در کنج لب است
گوشهگیران زود در دلها تصرف میکنندگاهی گر از ملال محبت بخوانمت
دوری چنان مکن که به شیون برانمت
گوشهگیران زود در دلها تصرف میکنند
بیشتر دل میبردخالی که در کنج لب است
گلهای کردم و از یک گله بیگانه شدیﮔﺎهگاهی ﮐﻪ ﺩﻟﻢ میگیرد
به خودم میگویم،
در دیاری که پر از دیوار است
ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ
ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﯿﻮﺳﺖ
ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﺑﺴﺖ؟
گویا باور نمیدارند روز داوریگلهای کردم و از یک گله بیگانه شدی
آشنایا گله دارم ز تو چندان که مپرس
مسند مصر ترا ای مه کنعان که مرا
ناله هایی است در این کلبه احزان که مپرس
گر مرا ترک کنی، من ز غمت میسوزمگویا باور نمیدارند روز داوری
کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند
گفته بودم چو بيايي غم دل با تو بگويم چه بگويم که غم از دل برود چون تو بياییگر مرا ترک کنی، من ز غمت میسوزم
آسمان را به زمین، جان خودت میدوزم
گر مرا ترک کنی، ترک نفس خواهم کرد
بیوجود تو بدان، خانه قفس خواهم کرد.
گفتم که دگر چشـم به دلبر نکنمگفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم میرود