مارینا آروین کاربر انجمن سطح 9 ارسالیها 444 پسندها 1,941 امتیازها 12,213 مدالها 9 16/8/23 #11 سعدیا گفتی که مهرش می رود از دل ولی مهر رفت و ماه آباننیز آرامم نکرد امضا : مارینا آروین
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 17/8/23 #12 مارینا آروین گفت سعدیا گفتی که مهرش می رود از دل ولی مهر رفت و ماه آباننیز آرامم نکرد کلیک کنید تا باز شود... سودای عشق خوبان از سربدر کن ای دل در کوی نیک نامی لختی گذر کن ای دل دنیی و دین و دانش در کار عشق کردی زین کار غصه بینی کار دگر کن ای دل امضا : m.sina
مارینا آروین گفت سعدیا گفتی که مهرش می رود از دل ولی مهر رفت و ماه آباننیز آرامم نکرد کلیک کنید تا باز شود... سودای عشق خوبان از سربدر کن ای دل در کوی نیک نامی لختی گذر کن ای دل دنیی و دین و دانش در کار عشق کردی زین کار غصه بینی کار دگر کن ای دل
Tara Motlagh کاربر انجمن سطح 9 ارسالیها 305 پسندها 1,022 امتیازها 6,833 مدالها 10 18/8/23 #13 m.sina گفت سودای عشق خوبان از سربدر کن ای دل در کوی نیک نامی لختی گذر کن ای دل دنیی و دین و دانش در کار عشق کردی زین کار غصه بینی کار دگر کن ای دل کلیک کنید تا باز شود... سیری مباد سوخته تشنه کام را تا جرعه نوش چشمه شیرین گوار توست بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست امضا : Tara Motlagh
m.sina گفت سودای عشق خوبان از سربدر کن ای دل در کوی نیک نامی لختی گذر کن ای دل دنیی و دین و دانش در کار عشق کردی زین کار غصه بینی کار دگر کن ای دل کلیک کنید تا باز شود... سیری مباد سوخته تشنه کام را تا جرعه نوش چشمه شیرین گوار توست بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 18/8/23 #14 Tara Motlagh گفت سیری مباد سوخته تشنه کام را تا جرعه نوش چشمه شیرین گوار توست بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست کلیک کنید تا باز شود... سخت نازک گشت جانم از لطافتهای عشق دل نخواهم جان نخواهم آن من کو آن من همچو ابرم روترش از غیرت شیرین خویش روی همچون آفتابت بس بود برهان من امضا : m.sina
Tara Motlagh گفت سیری مباد سوخته تشنه کام را تا جرعه نوش چشمه شیرین گوار توست بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست کلیک کنید تا باز شود... سخت نازک گشت جانم از لطافتهای عشق دل نخواهم جان نخواهم آن من کو آن من همچو ابرم روترش از غیرت شیرین خویش روی همچون آفتابت بس بود برهان من
Prince:) مدیر بازنشسته سطح 14 ارسالیها 518 پسندها 3,962 امتیازها 17,273 مدالها 18 18/8/23 #15 سوختم از آتش دل در میان موج اشک شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم امضا : Prince:)
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 18/8/23 #16 j.yasin گفت سوختم از آتش دل در میان موج اشک شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم کلیک کنید تا باز شود... سر در رهش نهادم و کاری به سر نرفت با او به هیچ حیله مرا دست در نرفت پایم ز دست رفت و نیامد رهم به سر در راه او برفت سرم پا اگر نرفت امضا : m.sina
j.yasin گفت سوختم از آتش دل در میان موج اشک شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم کلیک کنید تا باز شود... سر در رهش نهادم و کاری به سر نرفت با او به هیچ حیله مرا دست در نرفت پایم ز دست رفت و نیامد رهم به سر در راه او برفت سرم پا اگر نرفت
Prince:) مدیر بازنشسته سطح 14 ارسالیها 518 پسندها 3,962 امتیازها 17,273 مدالها 18 18/8/23 #17 m.sina گفت سر در رهش نهادم و کاری به سر نرفت با او به هیچ حیله مرا دست در نرفت پایم ز دست رفت و نیامد رهم به سر در راه او برفت سرم پا اگر نرفت کلیک کنید تا باز شود... سالها رفت و ز یادم نرود دوست هنوز تا چه کردم که مرا دشمن جان اوست هنوز امضا : Prince:)
m.sina گفت سر در رهش نهادم و کاری به سر نرفت با او به هیچ حیله مرا دست در نرفت پایم ز دست رفت و نیامد رهم به سر در راه او برفت سرم پا اگر نرفت کلیک کنید تا باز شود... سالها رفت و ز یادم نرود دوست هنوز تا چه کردم که مرا دشمن جان اوست هنوز
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 18/8/23 #18 j.yasin گفت سالها رفت و ز یادم نرود دوست هنوز تا چه کردم که مرا دشمن جان اوست هنوز کلیک کنید تا باز شود... سرمایه دین و دل به غارت دادم سود دو جهان را به خسارت دادم سوگند ز می هزار پی خوردم و باز میخوردم و ایمان به کفارت دادم امضا : m.sina
j.yasin گفت سالها رفت و ز یادم نرود دوست هنوز تا چه کردم که مرا دشمن جان اوست هنوز کلیک کنید تا باز شود... سرمایه دین و دل به غارت دادم سود دو جهان را به خسارت دادم سوگند ز می هزار پی خوردم و باز میخوردم و ایمان به کفارت دادم
Prince:) مدیر بازنشسته سطح 14 ارسالیها 518 پسندها 3,962 امتیازها 17,273 مدالها 18 18/8/23 #19 m.sina گفت سرمایه دین و دل به غارت دادم سود دو جهان را به خسارت دادم سوگند ز می هزار پی خوردم و باز میخوردم و ایمان به کفارت دادم کلیک کنید تا باز شود... بنده دیگه با س یاد ندارم سحر بلبل حکایت با صبا کرد که عشق روی گل با ما چهها کرد امضا : Prince:)
m.sina گفت سرمایه دین و دل به غارت دادم سود دو جهان را به خسارت دادم سوگند ز می هزار پی خوردم و باز میخوردم و ایمان به کفارت دادم کلیک کنید تا باز شود... بنده دیگه با س یاد ندارم سحر بلبل حکایت با صبا کرد که عشق روی گل با ما چهها کرد
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 18/8/23 #20 j.yasin گفت بنده دیگه با س یاد ندارم سحر بلبل حکایت با صبا کرد که عشق روی گل با ما چهها کرد کلیک کنید تا باز شود... سرسبز بود خاک که آبش یار است خاصه خاکی که ناطق و بیدار است این خاک ز مشاطه خود بیخبر است خوش بیخبر است از آنکه زو هشیار است امضا : m.sina
j.yasin گفت بنده دیگه با س یاد ندارم سحر بلبل حکایت با صبا کرد که عشق روی گل با ما چهها کرد کلیک کنید تا باز شود... سرسبز بود خاک که آبش یار است خاصه خاکی که ناطق و بیدار است این خاک ز مشاطه خود بیخبر است خوش بیخبر است از آنکه زو هشیار است