نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با حرف س

  • نویسنده موضوع Deleted
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 66
  • بازدیدها 1,585
  • کاربران تگ شده هیچ

Tara Motlagh

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
305
پسندها
1,022
امتیازها
6,833
مدال‌ها
10
  • #31
سوی عدم دری ز جهان وجود نیست
ما جاودانه‌ایم بر این می‌توان گریست

هر کس به روزگار کسی غبطه می‌خورد
این حال و روز ماست ببین آرزوی کیست
سایه‌ای بودم از اول بر زمین افتاده خوار
راست کان خورشید پیدا گشت ناپیدا شدم

زآمدن بس بی نشانم وز شدن بس بی خبر
گوئیا یکدم برآمد کامدم من یا شدم
 
امضا : Tara Motlagh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,577
پسندها
7,183
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #32
سایه‌ای بودم از اول بر زمین افتاده خوار
راست کان خورشید پیدا گشت ناپیدا شدم

زآمدن بس بی نشانم وز شدن بس بی خبر
گوئیا یکدم برآمد کامدم من یا شدم
سایه‌ام را می‌توان چون زلفِ خوبان شانه کرد
بس که طبع من به صد فکر پریشان آشناست

دستم از دل برنمی‌دارد گداز آرزو
سیل عمری شد که با این خانه ویران آشناست
 
امضا : m.sina

Tara Motlagh

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
305
پسندها
1,022
امتیازها
6,833
مدال‌ها
10
  • #33
سایه‌ام را می‌توان چون زلفِ خوبان شانه کرد
بس که طبع من به صد فکر پریشان آشناست

دستم از دل برنمی‌دارد گداز آرزو
سیل عمری شد که با این خانه ویران آشناست
ساقه‌های مژه‌ام از وزش آه نسوخت
شکر در جنگل ما هیزم تر بسیار است

سفره‌دار توام ای عشق بفرما بنشین
نان جو زخم و نمک خون جگر بسیار است
 
امضا : Tara Motlagh

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,965
پسندها
4,732
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #34
ساقه‌های مژه‌ام از وزش آه نسوخت
شکر در جنگل ما هیزم تر بسیار است

سفره‌دار توام ای عشق بفرما بنشین
نان جو زخم و نمک خون جگر بسیار است
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی

دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
 
امضا : فلورا.

Tara Motlagh

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
305
پسندها
1,022
امتیازها
6,833
مدال‌ها
10
  • #35
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی

دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید
تبارک‌الله از این فتنه‌ها که در سر ماست

در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
 
امضا : Tara Motlagh

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,965
پسندها
4,732
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #36
سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید
تبارک‌الله از این فتنه‌ها که در سر ماست

در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیال ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
 
امضا : فلورا.

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,846
پسندها
16,643
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • #37
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
 
امضا : ملکه جهنمی❄

Deleted

کاربر فعال
سطح
37
 
ارسالی‌ها
1,487
پسندها
26,287
امتیازها
61,573
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • #38

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,846
پسندها
16,643
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • #39
ساده‌لوحان زود می‌گیرند رنگ همنشین
صحبت طوطی سخنور می‌کند آیینه را
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی

دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
 
امضا : ملکه جهنمی❄

Deleted

کاربر فعال
سطح
37
 
ارسالی‌ها
1,487
پسندها
26,287
امتیازها
61,573
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • #40
سرگشته‌ی محضیم و در این وادیِ حیرت
عاقل‌تر از آنیم که دیوانه نباشیم
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
100
بازدیدها
2,894
پاسخ‌ها
171
بازدیدها
3,359
پاسخ‌ها
110
بازدیدها
2,301
پاسخ‌ها
113
بازدیدها
2,523
پاسخ‌ها
100
بازدیدها
2,011
پاسخ‌ها
106
بازدیدها
2,370
پاسخ‌ها
129
بازدیدها
2,751

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا