- ارسالیها
- 305
- پسندها
- 1,022
- امتیازها
- 6,833
- مدالها
- 10
سایهای بودم از اول بر زمین افتاده خوارسوی عدم دری ز جهان وجود نیست
ما جاودانهایم بر این میتوان گریست
هر کس به روزگار کسی غبطه میخورد
این حال و روز ماست ببین آرزوی کیست
راست کان خورشید پیدا گشت ناپیدا شدم
زآمدن بس بی نشانم وز شدن بس بی خبر
گوئیا یکدم برآمد کامدم من یا شدم