صد داستان شکایت تقریر میتوان کردصبر کن ای دلِ پرغصه در این فتنه و شور
گرچه از قصة ما می ترکد سنگِ صبور
صبح بی تو رنگ بعد از ظهر یک آدینه داردصبح است بیا تا که غزل ساز تو باشم
م**س.ت مى آن نرگس شیراز تو باشم
صبح بی تو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد
بی تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
بی تو میگویند تعطیل است کار عشقبازی
عشق اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد
قیصر
صحاف پسر که شهره آفاق استصبا ز حال دل تنگ ما چه میدانی؟
که رفت عمر و هنوزم همان پریشانی