- ارسالیها
- 2,802
- پسندها
- 9,501
- امتیازها
- 33,973
- مدالها
- 30
- نویسنده موضوع
- مدیرکل
- #31
نام نوشته: مرد خیالی.
ژانر: فانتزی، عاشقانه
خلاصه: همهچیز از عاشق شدن دختری در خوابش شروع شد. مردی که مرد رویاهای او بود و تنها عشق زندگیاش.
***
درحالی که چندتا دیگر از قرصهای خواب را میخورد، قبل از بهخواب رفتن، بهخانهی شلخته، نگاه آخرش را میاندازد و چشمانش سنگین میشود.
بهمحض بهخواب رفتن، با مت¹ که روی چمنهای سبز و تازه آبیاری شده، دراز کشیده است روبرو میشود. مت با شنیدن صدای قدمهایش مینشیند و با ذوقوشوق دست تکان میدهد و فریاد میزند:
- سلام عمرم!
کالیا² لبخند دنداننمایی میزند و متقابلاً دست تکان میدهد. دامن لباس گلگلیاش را میگیرد و به سمت او میدود.
- سلام عشقم، خوبی؟
مت دستش را دور گردن او حلقه میکند و صدایش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.