- ارسالیها
- 33
- پسندها
- 75
- امتیازها
- 90
- نویسنده موضوع
- #31
پریچهر: بغض نکن ببینم!
لادن: خیلی خوشحالم، همش استرس داشتم که چرا شل کن و سفت کن درمیاره هر چی هم که میپرسیدم دلیلهای بیخودی میآورد.
نغمه: یاشار مغرورِ، خودت که بهتر میشناسیش.
لادن: میشناسم که تا الان پاش موندم، وگرنه با اون همه بهونههاش و نیش و کنایههای در و همسایه همهچی رو تموم میکردم.
پریچهر: نمیخوام مزاحم حرف زدنتون بشم، اما داره دیر میشه.
***
تمام مسیر با آهنگ شادی که در اتاقک فلزی پیچیدهبود در حال شادی و هم خوانی بودند و بعد از پارک کردن ماشین در پارکینگ باملند، بهسمت مغازهها حرکت میکنند.
نغمه: اول کجا میریم؟
پریچهر: گلی که میخوام رو انتخاب کردم، عکسش هم فرستادم، مونده بریم پیش پرداخت رو بدم و برگش رو بگیرم.
لادن: عکسش رو داری؟
پریچهر: عکس نداشت، هشت شاخه گل...
لادن: خیلی خوشحالم، همش استرس داشتم که چرا شل کن و سفت کن درمیاره هر چی هم که میپرسیدم دلیلهای بیخودی میآورد.
نغمه: یاشار مغرورِ، خودت که بهتر میشناسیش.
لادن: میشناسم که تا الان پاش موندم، وگرنه با اون همه بهونههاش و نیش و کنایههای در و همسایه همهچی رو تموم میکردم.
پریچهر: نمیخوام مزاحم حرف زدنتون بشم، اما داره دیر میشه.
***
تمام مسیر با آهنگ شادی که در اتاقک فلزی پیچیدهبود در حال شادی و هم خوانی بودند و بعد از پارک کردن ماشین در پارکینگ باملند، بهسمت مغازهها حرکت میکنند.
نغمه: اول کجا میریم؟
پریچهر: گلی که میخوام رو انتخاب کردم، عکسش هم فرستادم، مونده بریم پیش پرداخت رو بدم و برگش رو بگیرم.
لادن: عکسش رو داری؟
پریچهر: عکس نداشت، هشت شاخه گل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر