• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

داستان کوتاه در حال تایپ داستان کوتاه اوپیتا | دیاناس کاربر انجمن یک رمان

- ᴰᶦᵃⁿᵃˢ᜴

شاعر انجمن
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,150
پسندها
40,055
امتیازها
96,873
مدال‌ها
40
محل سکونت
آغوشِ‌گایآ
  • نویسنده موضوع
  • #1
کد داستان: 608
ناظر: Seta~ Seta~


هوالحق
نام داستان کوتاه: اوپیتا
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده: دیاناس(ماهی قرمز)
خلاصه:
مغروق در پوست زخیم انزوا، به هم‌آغوشیِ اتفاقی ناغافل دچار می‌شود و زنجیر اسارت عشق به قلبش آویز می‌شود. ذهنی که محبوس در اتفاقات آینده مانده و لحظه‌به‌لحظه جان می‌بازد، در نهایت چگونه جان سالم به‌در می‌برد؟


اوپیتا واژه‌ای به معنای "شدت مبهم نهفته در تماس چشمی" است. به طور کلی می‌توان گفت نگاهی ناخوانده و شکننده. نگاهی که از چشمان کسی می‌توانی غم قلبش را احساس کنی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : - ᴰᶦᵃⁿᵃˢ᜴

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,322
امتیازها
33,973
مدال‌ها
26
محل سکونت
اصفهان
  • مدیرکل
  • #2
Screenshot_۲۰۲۴۰۷۱۲_۱۲۴۱۳۱_Samsung Internet.jpg
"والقلم و مایسطرون"
نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن داستان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ داستان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین **♡ تاپیک جامع مسائل مربوط به داستان‌کوتاه ♡**

و برای پرسش سوالات و اشکالات خود در رابطه با داستان به لینک زیر مراجعه فرمایید!
♧♡ تاپیک جامع برای مسائل رمان نویسی ♧♡

برای انتخاب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEGANEH SALIMI

- ᴰᶦᵃⁿᵃˢ᜴

شاعر انجمن
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,150
پسندها
40,055
امتیازها
96,873
مدال‌ها
40
محل سکونت
آغوشِ‌گایآ
  • نویسنده موضوع
  • #3
مقدمه:
دیدم که بندبند تنم از بسط عشق به یغما می‌رفت و تمامم را باد سرد هلاکت به آغوش می‌کشید. من اما زن جسور قصه‌ای بودم که به انحطاط متولد شد، به زوال رشد یافت و به انقراض خاتمه گرفت. مرا چیزی زمین نزد جز قلبی که تمامش را به تاراج سپردند.
 
امضا : - ᴰᶦᵃⁿᵃˢ᜴

- ᴰᶦᵃⁿᵃˢ᜴

شاعر انجمن
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,150
پسندها
40,055
امتیازها
96,873
مدال‌ها
40
محل سکونت
آغوشِ‌گایآ
  • نویسنده موضوع
  • #4
در آغوش کشیدمش و بوسه‌ی نرمی روی گونه‌اش کاشتم. از آغوش گرمش جدا شدم و خیره به میشی‌های آشنایش به حرف آمدم:
- خوشحال شدم بعد از چند ماه دیدمت!
خندید و دستی به بازویم کشید. موهای لخت قهوه‌ایش میان دستان باد به رقص درآمده بودند.
- باز غلط فلسفی خوردی؟
خندیدیم. خواستم دهان باز کنم و چیزی بگویم که با زنگ خوردن گوشی‌ام، دست داخل جیب پالتوی مشکی‌رنگم بردم و برداشتمش. خزی که دور کلاه پالتو بود، آزارم می‌داد. با حرص کمی کنارش زدم و خیره به شماره‌ی ناشناس شدم.
- کیه؟
نیم‌نگاهی به سویش کردم و نامفهوم گفتم:
- نمی‌دونم!
و با تردید، قسمت سبزرنگ صفحه را به طرفی کشیدم.
- بفرمایید!
- اوهو! چه باادب شدی تو!
پلک زدم. کوه دلم فرو ریخت. اشتباه کرده بودم. بازگشت من به این شهر اشتباه بود؛...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : - ᴰᶦᵃⁿᵃˢ᜴

- ᴰᶦᵃⁿᵃˢ᜴

شاعر انجمن
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,150
پسندها
40,055
امتیازها
96,873
مدال‌ها
40
محل سکونت
آغوشِ‌گایآ
  • نویسنده موضوع
  • #5
پست قبلی دوباره مطالعه بشه.

صدا، صدای مینو بود. پلک زدم و نگاه بیچاره‌ام را به جنگل چشم‌هایش دوختم. سرجایم کمی جابه‌جا شدم و دستم را زیر چانه‌ام گذاشتم.
- خب من کجا بیام؟ دوست توعه، بچه‌ها رو هم دیده. من بیام چیکار؟ تازه، از آدمای غریبه خوشم نمیاد.
اخم خفیفی کرد و همان‌طور که هیکل کمی تپلش را به سمت آیینه می‌کشید تا ریمل بزند، کلامش را بر زبان جاری کرد:
- بیا بریم. قول میدم بهت بد نگذره. بچه‌‌های بدی نیستن.
چشم‌هایم را در حدقه چرخاندم و لبخندی برای متقاعد کردنشان زدم. کمی خود را به عقب متمایل کردم و دست‌هایم را ستون تنم قرار دادم.
- تا برگردین یه شام توپ می‌پزم. شما برید بهتون خوش بگذره.
همه‌شان، هم‌زمان به سمتم چرخیدند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : - ᴰᶦᵃⁿᵃˢ᜴

- ᴰᶦᵃⁿᵃˢ᜴

شاعر انجمن
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,150
پسندها
40,055
امتیازها
96,873
مدال‌ها
40
محل سکونت
آغوشِ‌گایآ
  • نویسنده موضوع
  • #6
دقایقی نگذشته بود که هر سه‌نفرشان حاضر و آماده مقابلم ایستادند. با بیچارگی گفتم:
- من هنوزم می‌تونم بمونما.
مینو با حرص پا روی زمین کوبید و پرحرص‌تر به حرف آمد:
- بیا بریم دیگه. کشتی. بیا بریم واست لبو و بلال می‌گیرم.
چشم‌هایم برق زد. ردیف دندان‌هایم را که برایشان به نمایش گذاشتم، مینو سری از تأسف تکان داد و باز هم به حرف آمد:
- راه بیافت!
چشمکی به خنده‌های چسبیده به شیوا و آفتاب زدم و همگی از خانه خارج شدیم.
دست‌هایم را داخل جیب‌های نه‌چندان گرم بارانی فرو کرده‌بودم و بیخیال و رها قدم برمی‌داشتم. مینو جلوتر از همه‌مان بود. در ساختمان را باز کرد و خارج شد. دستی به موهایم کشیدم به سمت راست پیشانی‌ام، جایی زیر شال مشکل‌رنگم هدایت کردم.
- بیاین. اومده!
چشمانم را در حدقه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : - ᴰᶦᵃⁿᵃˢ᜴

- ᴰᶦᵃⁿᵃˢ᜴

شاعر انجمن
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,150
پسندها
40,055
امتیازها
96,873
مدال‌ها
40
محل سکونت
آغوشِ‌گایآ
  • نویسنده موضوع
  • #7
- چیزی نمی‌خوای بگی؟
روی صحبت مهرزاد با من بود. قصدی نداشت. نیت بد یا منحرفانه‌ای همراه با صحبت‌هایش نبود‌. مشخص بود آدم شوخ‌طبع و اجتماعی‌ایست.
نگاهش از آیینه‌ی جلوی رویش به من بود‌. گرچه دید چندانی به من نداشت. درشت‌هیکل بودنش این اجازه را به او نمی‌داد. وایب اولیه‌ام نسبت به او خوب بود. برای منِ درونگرا که سخت ارتباط می‌گرفتم، راحت بودنم با او کمی عجیب می‌نمود. اخلاق اولیه‌اش خوب بود. از صحبت و مثبت نگه‌داشتن جو میانمان چیزی دریغ نمی‌کرد.
لبخندی زدم و به حرف آمدم:
- چی بگم؟
- چه می‌دونم؟ ماها چی میگیم؟
شانه بالا انداختم و تخس جواب دادم:
- چرت و پرت!
خندید و چیزی نگفت. موهایش کمی حالت داشتند و در هوا معلق بودند. پاییزیِ راه‌راهِ مشکی-سبزش زیبا بود. اگر مدل دخترانه‌اش را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : - ᴰᶦᵃⁿᵃˢ᜴

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 10)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا