- تاریخ ثبتنام
- 15/12/24
- ارسالیها
- 152
- پسندها
- 537
- امتیازها
- 2,863
- مدالها
- 5
سطح
5
- نویسنده موضوع
- #131
- کدنویسی درستتره. علاقه داری؟
- نه فکر نمیکنم. حس میکنم خیلی سخته.
- سخت هست اما خب پای علاقه که میاد وسط سختیش رو میبره.
چندثانیه به سکوت بینمون گذشت و بعدش من گفتم:
- چرا همه چیز رو به مامانتون و لیلاخانوم نمیگید؟
دست از تایپ کشید انگار از تغییر بحث تعجب کرد. بعد از چند ثانیه دوباره شروع به نوشتن کرد و گفت:
- لزومی نمیبینم.
- اما اینجوری همهچی به ضررتون میشه. درسته ما قول و قراری باهم داریم ولی هرچی فکر میکنم این قول و قرار بیشتر از اینکه براتون نفعی داشته باشه ضرر داره.
- چرا! برای منم سود خودش رو داره.
- میشه بگید چه سودی؟
- نوچ!
من میدونستم سودش رو بهروز به حسابش میزنه و انقدر سادهام که انتظار هم دارم خودش بیاد این رو بهم اعتراف کنه. نگاهش کردم و بازم ته دلم انگار یه...
- نه فکر نمیکنم. حس میکنم خیلی سخته.
- سخت هست اما خب پای علاقه که میاد وسط سختیش رو میبره.
چندثانیه به سکوت بینمون گذشت و بعدش من گفتم:
- چرا همه چیز رو به مامانتون و لیلاخانوم نمیگید؟
دست از تایپ کشید انگار از تغییر بحث تعجب کرد. بعد از چند ثانیه دوباره شروع به نوشتن کرد و گفت:
- لزومی نمیبینم.
- اما اینجوری همهچی به ضررتون میشه. درسته ما قول و قراری باهم داریم ولی هرچی فکر میکنم این قول و قرار بیشتر از اینکه براتون نفعی داشته باشه ضرر داره.
- چرا! برای منم سود خودش رو داره.
- میشه بگید چه سودی؟
- نوچ!
من میدونستم سودش رو بهروز به حسابش میزنه و انقدر سادهام که انتظار هم دارم خودش بیاد این رو بهم اعتراف کنه. نگاهش کردم و بازم ته دلم انگار یه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر