• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان تابوت زمان: در آرواره‌ی حنانه | رأیا کاربر انجمن یک رمان

Raiya

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
9/3/25
ارسالی‌ها
69
پسندها
150
امتیازها
523
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام رمان :
تابوت زمان: در آرواره‌ی حنانه
نام نویسنده:
رأیا
ژانر رمان:
علمی-تخیلی، عاشقانه، جنایی، معمایی
کد رمان: 5733
ناظر: FROSTBITE FROSTBITE



«بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین، انه خیر ناصر و معین»


خلاصه‌ی رمان:
ایرن نیکداد، یه دختر سی ساله‌ی مستقل، شریف و درست‌کار به ظاهر عادیه؛ اما هیچ چیز اطرافش عادی نیست! نه پدری که ازش دوری می‌کنه و خون خودش رو برای ایرن کثیف می‌دونه، نه همکار پررویی به اسم آقای رأیا شایگان که همیشه روی اعصابش می‌ره و نه دختر سراسر زخمی‌ای بی‌نهایت شبیه خودش به نام حنانه که یه روز پشت در خونه‌ش پیدا می‌شه و به نظر می‌رسه از رأیا شایگان متنفره... با وجود عجیب بودنشون، ایرن حتی فکرش هم نمی‌کنه حقیقت پشت این مسائل در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MAEIN

مدیر آزمایشی کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
18/4/21
ارسالی‌ها
2,536
پسندها
5,632
امتیازها
30,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • مدیرکل
  • #2
IMG_20250501_184704_079 (2) (1) (1).jpg
«به نام داعیه‌ی سر متن‌ها»

نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین جامع تایپ رمان

آموزش قرار دادن رمان را در تاپیک زیر دنبال کنید.

نحوه‌ی قرار دادن رمان در انجمن برای مطالعه کاربران

و برای پرسش سوالات و اشکالات خود در رابطه با رمان به لینک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Raiya

Raiya

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
9/3/25
ارسالی‌ها
69
پسندها
150
امتیازها
523
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
مقدمه:

___
فاجعه زمانی شروع شد که انسانی با عواطف و خواست‌های انسانی، در خلأ بزرگ شد... این انسان، همه‌ را می‌بلعد!
___


فصل صفر: «حنانه و مرگ یارا»

"حنانه"

تار و پود وجود کوچک شش ساله‌اش را احساس می‌کنم؛ نفس‌های آرام می‌کشد، خیلی قشنگ و خواستنی به پهلو خوابیده است.
دقایقی پیش مادرش پتوی فیروزه‌ای گرمش را روی شانه‌هایش کشید و رفت.
تصورم بالای سرش می‌ایستد. از بیرون نگاهش می‌کنم و... اگر دستی داشتم، به حتم آن‌قدر مشتش می‌کردم که ناخن‌هایم کف دستم را ببرند.
ایرن، وجود کوچک پاک، بالاخره فهمیده‌ام تمام عذابی که می‌کشم، به خاطر نفسی است که او می‌کشد؛ می‌خواهم رها شوم، نبینم، احساس نکنم، نشنوم، نیاز نداشته باشم، می‌خواهم نباشم... نباش ایرن!
به اشاره‌ام بند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 6)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا