• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان منشور قدرت: سرزمین تاریان | ف.زینلی کاربر انجمن یک رمان

پرینز

مدیر بُعد میانه + ناظر رمان
پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
تاریخ ثبت‌نام
21/5/19
ارسالی‌ها
5,329
پسندها
14,445
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
سن
30
سطح
21
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #51
مادیس با لبخند گفت:
- شاهزاده پدرت یادگاری برات گذاشته که در تمام تاریان تکِ و دیگه وجود نداره باید به خوبی ازش مراقبت و محافظت کنی.
مادر رو به مادیس کرد و گفت:
- مادیس درباره چی حرف میزنی؟
- درباره اژدهای یخ و آتش سرورم یا یه اصطلاح دیگه دراگون الیود ای پلایمه*.
ساشا بابهت گفت:
- ولی مگه نسل اون اژدها منقرض نشده بود.
مادیس با لبخند گفت:
- آخرین تخم این اژدها رو شاه آیهان با من تونست نجات بده، ویندر پیشگویی کرد که این تخم فقط توسط مرلین باز میشه، برای همین شاه آیهان اونو رو به دست آنوبیس داد تا برای مرلین نگه دارد.
آرام گفتم:
- هرطور که شده اونو به دست میارم.
***​
*الیود ای پلایمه: به روسی یعنی یخ و آتش، یعنی هم قدرت یخ رو داره هم قدرت آتش رو.
***​
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : پرینز

پرینز

مدیر بُعد میانه + ناظر رمان
پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
تاریخ ثبت‌نام
21/5/19
ارسالی‌ها
5,329
پسندها
14,445
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
سن
30
سطح
21
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #52
- یعنی چی که کار به خصوصی انجام ندادن؟
- اگه قراره این شاهزاده بلأخره شاه بشه، باید حکام تاریان جمع بشن تا در مورد این شاهزاده تصمیم بگیرن خودتون میدونید که رومن اکسترا شرط کرده باید حکام تاریان و همین طور مردم تاریان اون شاه رو بپذیرن و به اون رای بدن.
پوزخندی زدم و گفتم:
- آره می‌دونم هرچند واقعا قانون گذاشت ولی واقعا خون‌آشام مضخرفی بود ولی تو از تحقیق دست برندار هونر لازم شد یه جاسوس دیگه بفرست و تمام تاریان رو زیر نظر بگیرین، حدس میزنم به زودی قراره با این شاهزاده فراری رو ببینم.
هونر بازم با تعجب نگاهم کرد و گفت:
- از کجا مطمئنین که اون رو می بینین؟
- چون یه اخلاق بد یا به نظر خودشون خوب دارن که میگه انتقام باید با خون رنگین بشه، و اون شاهزاده چون من رو مقصر میدونه حتما میاد سراغم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

پرینز

مدیر بُعد میانه + ناظر رمان
پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
تاریخ ثبت‌نام
21/5/19
ارسالی‌ها
5,329
پسندها
14,445
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
سن
30
سطح
21
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #53
با نفس عمیقی سرم رو بالا آوردم که دیدم اَدرا، تیلور و مادر کنارم هستن، مادر با نگرانی پرسید:
- مرلین خوبی؟ یهو چی شد؟
نفسی گرفتم و گفتم:
- ملورین صدام کرد، گریه می‌کرد و صدام می‌کرد، صدای شلاق شنیدم بعد صدای حرف زدن ملورین که با گریه می‌گفت برم و نجاتش بدم.
مادر به سمت نرده بالکن رفت و با نفس عمیقی گفت:
- ملورین چی می‌گفت.
به پشتی صندلی تکیه دادم و گفتم:
- اول صدای شلاق شنیدم حدسش چندان سخت نیست که ملورین شلاق خوردِ، حتما فهمیده که من برگشتم که این‌طور صدام می‌زد.
مادر برگشت که با دیدن خونی که به جای اشک از چشماش جاری شده بد با بهت گفتم:
- مامان.
سریع اشک رو پاک کرد و گفت:
- مشکلی نیست، آروم باشین.
با عصبانیت داد زدم:
- چطوری آروم باشم؟ خواهرم اون طرف داره از دست بدترین دشمنی که تاریان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] asalezazi

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 4)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا