مشاعره مشاعره با اشعار غلام رضا طریقی

[سَنا]

تاریخ مصرف دل انسان گذشته است
در عصر ما فجیع تر از طرح تیر و قلب
عکس گلوله ای است که از نان گذشته است
در چشم من که حال ندارم بدون فال
آینده نیز از تو چه پنهان گذشته است

تمسخر و تکان اسب و اندکی درنگ، تو
نگاه و دست بر پیاده، باز هم نگاه، من

یکی تو و یکی من و یکی تو و یکی نه من
دوباره رو سفید تو، دوباره رو سیاه من

 

[m.sina]

تمسخر و تکان اسب و اندکی درنگ، تو
نگاه و دست بر پیاده، باز هم نگاه، من

یکی تو و یکی من و یکی تو و یکی نه من
دوباره رو سفید تو، دوباره رو سیاه من

نام خود را صاف بر پیشانی من حک کن و
کارتهای تا ابد بی اعتبارم را بگیر

 

[سَنا]

نام خود را صاف بر پیشانی من حک کن و
کارتهای تا ابد بی اعتبارم را بگیر

روحم به تو صد نامه نوشت و نفرستاد
ترسید که دیوانه کنی نامه رسان را

خورشید هم از چشم سیاه تو می افتد
هر روز اگر طی نکند عرض جهان را

 

[m.sina]

روحم به تو صد نامه نوشت و نفرستاد
ترسید که دیوانه کنی نامه رسان را

خورشید هم از چشم سیاه تو می افتد
هر روز اگر طی نکند عرض جهان را

اشکی که روی گونه ی ما خط کشیده است
خون مقطری ست که رنگش پریده است

 

[سَنا]

اشکی که روی گونه ی ما خط کشیده است
خون مقطری ست که رنگش پریده است

تو پری باشی و تا آن سوی دریا بروی
من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم

قسمت این بود، چرا از تو شکایت بکنم؟
یا در این قصه به دنبال مقصر باشم؟

 

[jαɴα]

تو پری باشی و تا آن سوی دریا بروی
من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم

قسمت این بود، چرا از تو شکایت بکنم؟
یا در این قصه به دنبال مقصر باشم؟

ما در این عصر، بره ای هستیم که اسیر طلسم چوپانیم
***
بره ای که به محض آزادی، اولین مقصدش چراگاه است

 

[m.sina]

ما در این عصر، بره ای هستیم که اسیر طلسم چوپانیم
***
بره ای که به محض آزادی، اولین مقصدش چراگاه است

تا من برای یافتن ات دربدر شوم
دیوار را کشیده و در را گذاشته
بی شبهه آفریده تو را از ژن ش*ر..اب
آنکس که در خمار تو ما را گذاشته

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[بهآر :)]

تا من برای یافتن ات دربدر شوم
دیوار را کشیده و در را گذاشته
بی شبهه آفریده تو را از ژن ش*ر..اب
آنکس که در خمار تو ما را گذاشته

هرچه هستی بمان که من بی تو،
هستی بی هویتی هستم
مثل ماهی بدون زیبایی،
مثل سنگی بدون سنگینی

 

[سَنا]

هرچه هستی بمان که من بی تو،
هستی بی هویتی هستم
مثل ماهی بدون زیبایی،
مثل سنگی بدون سنگینی

يا می‌گذری از من يا راه نمی‌آيی
چون قد بلند خود، کوتاه نمی‌آيی

 

[m.sina]

يا می‌گذری از من يا راه نمی‌آيی
چون قد بلند خود، کوتاه نمی‌آيی

يکی تو و يکی من و يکی تو و يکی نه من
دوباره روسفيد تو دوباره روسياه من