نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار غلام رضا طریقی

  • نویسنده موضوع ISET1
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 64
  • بازدیدها 2,558
  • کاربران تگ شده هیچ

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #21
يکی تو و يکی من و يکی تو و يکی نه من
دوباره روسفيد تو دوباره روسياه من
نام خود را -صاف- بر پیشانی من حک کن و
کارتهای -تا ابد بی اعتبارم- را بگیر

مثل قالی، سال‌های سال پامالم بکن
گاهی اما با سرانگشتت، غبارم را بگیر
 
امضا : بَهآرنارنج

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #22
نام خود را -صاف- بر پیشانی من حک کن و
کارتهای -تا ابد بی اعتبارم- را بگیر

مثل قالی، سال‌های سال پامالم بکن
گاهی اما با سرانگشتت، غبارم را بگیر
روی نقشه همه ی فاصله ها کوتاه اند

فاصله بین من و شهر شما یک وجب است

نقشه ها وقتی از این فاصله ها می کاهند

من که از خود خبرم نیست چه قیدی دارم
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #23
روی نقشه همه ی فاصله ها کوتاه اند

فاصله بین من و شهر شما یک وجب است

نقشه ها وقتی از این فاصله ها می کاهند

من که از خود خبرم نیست چه قیدی دارم
ما در این عصر، بره ای هستیم که اسیر طلسم چوپانیم
بره ای که به محض آزادی، اولین مقصدش چراگاه است

بره ای که هوا نمی‌خواهد، هیچ چیز از خدا نمی‌خواهد
بره ای که نهایت هدفش، گله از وضع نوبت کاه است
 
امضا : بَهآرنارنج

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #24
ما در این عصر، بره ای هستیم که اسیر طلسم چوپانیم
بره ای که به محض آزادی، اولین مقصدش چراگاه است

بره ای که هوا نمی‌خواهد، هیچ چیز از خدا نمی‌خواهد
بره ای که نهایت هدفش، گله از وضع نوبت کاه است
تو پری باشی و تا آن سوی دریا بروی
من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم

قسمت این بود، چرا از تو شکایت بکنم
یا در این قصه به دنبال مقصر باشم
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #25
تو پری باشی و تا آن سوی دریا بروی
من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم

قسمت این بود، چرا از تو شکایت بکنم
یا در این قصه به دنبال مقصر باشم
می خواست مرا مرگ دهد آنکه نهاده ست
بر خوان لبان تو، مربای کشنده
 
امضا : بَهآرنارنج

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #26
می خواست مرا مرگ دهد آنکه نهاده ست
بر خوان لبان تو، مربای کشنده
هزار وعده به من داده ای بگو چه کنم
که دست کم یکی از وعده ها عمل بشود
قسم به عشق به فتوای دل گناهی نیست
اگر به دست تو نامحرمی بغل بشود
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #27
هزار وعده به من داده ای بگو چه کنم
که دست کم یکی از وعده ها عمل بشود
قسم به عشق به فتوای دل گناهی نیست
اگر به دست تو نامحرمی بغل بشود
دلم می‌خواد که همراهت بشم من
وزیر چشمای شاهت بشم من

تو با این قامتت کردی قیامت
فدای قد کوتاهت بشم من
 
امضا : بَهآرنارنج

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #28
دلم می‌خواد که همراهت بشم من
وزیر چشمای شاهت بشم من

تو با این قامتت کردی قیامت
فدای قد کوتاهت بشم من
نرده ی پنجره ها میله زندان شده است
عشق زاییده ی بلخ است و مقیم شیراز

چون نشد کارگر آواره ی تهران شده است
عشق دانشکده تجربه انسانهاست
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #29
نرده ی پنجره ها میله زندان شده است
عشق زاییده ی بلخ است و مقیم شیراز

چون نشد کارگر آواره ی تهران شده است
عشق دانشکده تجربه انسانهاست
تو پری باشی و تا آن سوی دریا بروی
من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم
 
امضا : بَهآرنارنج

"KÁlON

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
1,081
پسندها
4,028
امتیازها
20,173
مدال‌ها
13
  • #30
باور نمی کنم که جهان جای جام جم
از معبر تفاله ی فنجان گذشته است

دنیا جهنمی است که در روز سرنوشت
تصویرش از تصور شیطان گذشته است

انگار مدتی است که پروردگار هم
از خیر رستگاری انسان گذشته است
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا