- تاریخ ثبتنام
- 29/1/20
- ارسالیها
- 3,947
- پسندها
- 41,832
- امتیازها
- 71,671
- مدالها
- 36
یاد دارم ز راه و رسم کهنمرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
که دو ناساز را به هم پیوست
من شدم یادگار این پیوند
لیک چون رشته سست بود، گسست
یاد دارم ز راه و رسم کهنمرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
یاد دارم ز راه و رسم کهن
که دو ناساز را به هم پیوست
من شدم یادگار این پیوند
لیک چون رشته سست بود، گسست
ته صحرا و چمن جای تو خولی.........اَ ته دشت و دمن جای تو خولی
کنار جو لب چشمه اَ ته باغ..........وِلِی شمس و چمن جای تو خولی
یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را
تا آب کند این دل یخ بسته ما را
من سردم و سردم، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم، تو دوا باش خدا را
وقت فرود تو با شتاب رسیدهستز وقار کوه تو در حیرتم
از نعیم نعمتت در نعمتم
کی کنم وصف رخ زیدون تو
وصف خیرآباد یا مارون تو
تومار دادخواهی ما اینکوقت فرود تو با شتاب رسیدهست
شرح غم ما هنوز اولِ قصهست
گرچه به پایانِ این کتاب رسیدهست
آنچه درانباشتیم باد هوا بود
وقت سراندازی حباب رسیدهست
آن می گمبوده در پیالۀ خالیست
تشنۀ بیتشنگی به آب رسیدهست
تو دل نداری و غم هم نداری اما منتومار دادخواهی ما اینک
در پیش روست، تا چه بفرمایی
تصدیق کن حقیقتِ مطلق را
ای سرنوشتسازِ قلم در دست
مگر ای بهتر از جان امشب از من بهتری دیدیمرا همین ز شعر بسکه م**س.ت بادهی هوس
ز روی و مو به هر نفس هزار ماجرا کنم
یک دشت شعر و سخن دارممگر ای بهتر از جان امشب از من بهتری دیدی
که رخ تابیدی و در من به چشم دیگری دیدی
ز اشک من چه میدانی گرانیهای دردم را
ز توفان شبنمی دیدی ز دریا گوهری دیدی