متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با اشعار سیمین بهبهانی

  • نویسنده موضوع SETAYESH.MO
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 100
  • بازدیدها 2,036
  • کاربران تگ شده هیچ

FakhTeh

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,957
پسندها
41,825
امتیازها
71,671
مدال‌ها
36
  • #91
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
یاد دارم ز راه و رسم کهن
که دو ناساز را به هم پیوست
من شدم یادگار این پیوند
لیک چون رشته سست بود، گسست
 
امضا : FakhTeh

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #92
یاد دارم ز راه و رسم کهن
که دو ناساز را به هم پیوست
من شدم یادگار این پیوند
لیک چون رشته سست بود، گسست
ته صحرا و چمن جای تو خولی.........اَ ته دشت و دمن جای تو خولی

کنار جو لب چشمه اَ ته باغ..........وِلِی شمس و چمن جای تو خولی​
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #93
ته صحرا و چمن جای تو خولی.........اَ ته دشت و دمن جای تو خولی

کنار جو لب چشمه اَ ته باغ..........وِلِی شمس و چمن جای تو خولی​
یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را
تا آب کند این دل یخ بسته ما را
من سردم و سردم، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم، تو دوا باش خدا را
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #94
ز وقار کوه تو در حیرتم
از نعیم نعمتت در نعمتم


کی کنم وصف رخ زیدون تو
وصف خیرآباد یا مارون تو
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #95
ز وقار کوه تو در حیرتم
از نعیم نعمتت در نعمتم


کی کنم وصف رخ زیدون تو
وصف خیرآباد یا مارون تو
وقت فرود تو با شتاب رسید‌ه‌ست
شرح غم ما هنوز اولِ قصه‌ست
گرچه به پایانِ این کتاب رسیده‌ست
آنچه درانباشتیم باد هوا بود
وقت سراندازی حباب رسیده‌ست
آن می گم‌بوده در پیالۀ خالی‌ست
تشنۀ بی‌تشنگی به آب رسیده‌ست
 
امضا : m.sina

Altinay*

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
1,312
پسندها
6,256
امتیازها
24,673
مدال‌ها
26
  • #96
وقت فرود تو با شتاب رسید‌ه‌ست
شرح غم ما هنوز اولِ قصه‌ست
گرچه به پایانِ این کتاب رسیده‌ست
آنچه درانباشتیم باد هوا بود
وقت سراندازی حباب رسیده‌ست
آن می گم‌بوده در پیالۀ خالی‌ست
تشنۀ بی‌تشنگی به آب رسیده‌ست
تومار دادخواهی ما اینک
در پیش روست، تا چه بفرمایی
تصدیق کن حقیقتِ مطلق را
ای سرنوشت‌سازِ قلم در دست
 
امضا : Altinay*
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #97
تومار دادخواهی ما اینک
در پیش روست، تا چه بفرمایی
تصدیق کن حقیقتِ مطلق را
ای سرنوشت‌سازِ قلم در دست
تو دل نداری و غم هم نداری اما من
خوشم از این که دلی دارم و غمی دارم

گذشتم از سر عالم کسی چه می داند
که من به گوشه خلوت چه عالمی دارم
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Altinay*

Altinay*

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
1,312
پسندها
6,256
امتیازها
24,673
مدال‌ها
26
  • #98
تو دل نداری و غم هم نداری اما من
خوشم از این که دلی دارم و غمی دارم

گذشتم از سر عالم کسی چه می داند
که من به گوشه خلوت چه عالمی دارم
مرا همین ز شعر بسکه م**س.ت باده‌ی هوس
ز روی و مو به هر نفس هزار ماجرا کنم
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Altinay*
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #99
مرا همین ز شعر بسکه م**س.ت باده‌ی هوس
ز روی و مو به هر نفس هزار ماجرا کنم
مگر ای بهتر از جان امشب از من بهتری دیدی
که رخ تابیدی و در من به چشم دیگری دیدی

ز اشک من چه می‌دانی گرانی‌های دردم را
ز توفان شبنمی دیدی ز دریا گوهری دیدی
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Altinay*

Altinay*

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
1,312
پسندها
6,256
امتیازها
24,673
مدال‌ها
26
  • #100
مگر ای بهتر از جان امشب از من بهتری دیدی
که رخ تابیدی و در من به چشم دیگری دیدی

ز اشک من چه می‌دانی گرانی‌های دردم را
ز توفان شبنمی دیدی ز دریا گوهری دیدی
یک دشت شعر و سخن دارم
حال از هوای وطن دارم
چابک غزالِ غزل هستم
آسان شکار نخواهم شد
 
امضا : Altinay*
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا