راستی آیا رفتی با باد؟خنده ی خورشید را هر صبح دانی چیست رمز ؟
گوید از عمرت گذشت ای بی خبر شامی دگر
ما برای فتح می آییمما هم راه خود را مي كنيم آغاز
سه ره پيداست
نوشته بر سر هر يك به سنگ اندر
حديقي كه ش نمي خواني بر آن ديگر
نخستين : راه نوش و راحت و شادي
به ننگ آغشته ، اما رو به شهر و باغ و آبادي
دوديگر : راه نیميش ننگ ، نيمش نام
اگر سر بر كني غوغا ، و گر دم در كشي آرام
سه ديگر : راه بي برگشت ، بي فرجام