مشاعره مشاعره با اشعار مهدی اخوان ثالث

[سَنا]

ما برای فتح می آییم
تا که هیچستانش بگشاییم
این شکسته چنگ دلتنگ محال اندیش
نغمه پرداز حریم خلوت پندار
جاودان پوشیده از اسرار

رام چنگ چنگي شوريه رنگ پير
گاه گويي خواب مي بيند
خويش را در بارگاه پر فروغ مهر
طرفه چشم نداز شاد و شاهد زرتشت

 

[m.sina]

رام چنگ چنگي شوريه رنگ پير
گاه گويي خواب مي بيند
خويش را در بارگاه پر فروغ مهر
طرفه چشم نداز شاد و شاهد زرتشت

تو مثل من زمستونی نداری
که باشه لحظه چشم انتظاری
گلدون خالی نديدی
نشسته زير بارون
گلای کاغذی داری تو گلدون

 

[سَنا]

تو مثل من زمستونی نداری
که باشه لحظه چشم انتظاری
گلدون خالی نديدی
نشسته زير بارون
گلای کاغذی داری تو گلدون

نفس کز گرمگاه سینه می‌آید برون ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم
زچشم دوستان دور یا نزدیک

 

[m.sina]

نفس کز گرمگاه سینه می‌آید برون ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم
زچشم دوستان دور یا نزدیک

کسی سربر نیارد کرد
پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید نتواند
که ره تاریک و لغزان است

 

[سَنا]

کسی سربر نیارد کرد
پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید نتواند
که ره تاریک و لغزان است

تو بگویی یا نگویی، نشنود او جز صدای خویش
ـ هی فلانی! زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده و کوچک

 

[m.sina]

تو بگویی یا نگویی، نشنود او جز صدای خویش
ـ هی فلانی! زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده و کوچک

کاش می شد بنویسم چه نوشتی با چشم
کاش می گفت عبارت چه اشارت کردی
نادر از هند نبرد، آنچه تو بردی ز دلم
که تو مهری و مهاری و مهارت کردی

 

[سَنا]

کاش می شد بنویسم چه نوشتی با چشم
کاش می گفت عبارت چه اشارت کردی
نادر از هند نبرد، آنچه تو بردی ز دلم
که تو مهری و مهاری و مهارت کردی

یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
جز برای او و جز با او نمیخواهی

 

[m.sina]

یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
جز برای او و جز با او نمیخواهی

یا چو تصویری که می گرید
غریبی می کند در قاب بیگانه
در خطوط چهرۀ او جا نمی افتاد
حس غربت در غریبه قابهای چشم ما می کرد

 

[بهآر :)]

یا چو تصویری که می گرید
غریبی می کند در قاب بیگانه
در خطوط چهرۀ او جا نمی افتاد
حس غربت در غریبه قابهای چشم ما می کرد

دراین ایوان سرپوشیده
وین تالاب مالامال
دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی‌ها
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی

 

[سَنا]

دراین ایوان سرپوشیده
وین تالاب مالامال
دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی‌ها
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی

یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
جز برای او و جز با او نمیخواهی