مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

حیران

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/9/20
ارسالی‌ها
170
پسندها
499
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • #271
آخرین ویرایش
امضا : حیران
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

ستاره من

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
25/7/18
ارسالی‌ها
22
پسندها
40
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #272
سها دختر تخسیه که پدرش تصمیم میگیره اون رو تو سن کم به عقد پسر خان ،سینان در بیاره اما سینان که نصف عمرش رو تو آمریکا درس خونده بعد از گذشت شب ازدواجشون سها رو ول میکنه و به تهران میره سها میخواد فراموشش کنه اما دوماه بعد متوجه میشه بارداره و وقتی میخواد سقط کنه میفهم بچه ها سه قلو ان در صورت اینکه بچه نگه نداره ممکنه جونش رو از دست بده! دو سال بعد اون مادری 18ساله ست که با سه قلوهاش به تهران میره و دانشگاه ثبت نام میکنه اما درست روز اول متوجه میشه استاد جدی و سختگیری که همه ازش حرف میزنن کسی نیست ب جز سینان دانش پژوه ، شوهر و پدر سه قلوها ی سها!


کسی اسم این رمانو میدونه ؟؟؟؟؟؟
استاد - دانشجوی شیطون
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Abolfazl119

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
30/6/21
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #273
سلام یه رمان مذهبی بود که کامل یادم نیست دختره یه پسر داره و شوهرش فوت کرده طبقه بالای خونه مادر شوهرش زندگی میکنه بعد برادر شوهرش از خارج بر میگرده اسمش صادق بود یه روز دختر ه از پله ها میوفته و کسی نیست کمکش کنه مجبور میشه با برادر شوهر صیغه بکنه .
 

a.3.m.a

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
10/11/17
ارسالی‌ها
3
پسندها
12
امتیازها
30
سن
29
سطح
0
 
  • #274

Hedie.k

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
14/8/20
ارسالی‌ها
22
پسندها
59
امتیازها
90
سن
19
سطح
0
 
  • #275
سلام دوستان خوبید ؟ دنبال رمانی میگردم که داستان سیری پلیسی عاشقانه داشت ولی رمان برای چند سال پیشه دختر داستان 2 رگه بود پدر ایرانی بود و مادر فک کنم انگلیسی و پدرش نظامی بود خود دختره هم نظامی بودو جاسوس شده بود و بهش یه ماموریت خیلی مهم داده بودن و امده بود ایرا ن در مورد فک کنم قتل یه شاهزاده اطلاعات جمع کنه و دختره با پایپورت ایرانیش وارد ایران میشه از اینجا داستان پسر ماجرا که از قضا اونم پلیس بوده وارد داستان میشه به پسره خبر میدن که یه جاسوس خیلی زبده و ماهر وارد ایران شده اونم میفته دنبال اینکه پیداش کنه تو یه جایی از داستان که یادم میاد دختره رفته بود تو یه خونه ایی که اطلاعات جمع کنه ولی خونه متروک بوده و پسره سر میرسه و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Farnaz.zar

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
7/7/21
ارسالی‌ها
815
پسندها
32,508
امتیازها
58,173
مدال‌ها
22
سن
20
سطح
33
 
  • #276
یه رمان هست که دختره دانشجوی وکالت بوده بعد سر یه پرونده که فکر می کرده حکم اشتباس بعد میره وکیلرو می دزده ولی بعدا می فهمه وکیله نامزدش بوده که حافظشو از دست داده بوده و آخرش دوباره با هم ازدواج می کنن
سلام، رمان گروگان دوست‌داشتنی از صحرا71 رو چک کنید :402:
 
امضا : Farnaz.zar
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

1Sahar

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
8/7/21
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #277
سلام داستا درباره که دختره پرورشگاهی بوده با رفیقش..عاشق یه پسر پولدار میشه ولی مادره پسره دختر خواهرشو میاره خونش وقتی دختره میاد داخل پسره رو با دختر خالش میبینه ک دارن از پله ها میان پایین..

از خونه پسره میزنه بیرون با دوست صمیمیش ک مثله خودش بی سرپرست بود از جلوی چشم پسره دور میشن

بعد از چهار سال پسره خیر یه خیریه میشه و دختری هم ک ازش فرار میکنه تو این خیریه اموزش میده..دختره میره دفتر خیر ک ببین کیه یهو میبینی پسره همونیه ک عاشقش بوده

و ی چیز دیگ دوسته پسره با دوست دختره هم همدیگه رو خیلی دوست داشتن
 

XAysanX

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/7/21
ارسالی‌ها
93
پسندها
493
امتیازها
2,803
مدال‌ها
6
سطح
6
 
  • #278
سلام رمانی که دختره چند تا برادر داشته
باشه معرفی کنید
 
امضا : XAysanX

Mers~

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
26/9/20
ارسالی‌ها
2,748
پسندها
35,205
امتیازها
66,872
مدال‌ها
40
سن
19
سطح
36
 
  • مدیرکل
  • #279
رمان درباره ی دختر ب اسم آیناز بود که خیاطی میکرد و همیشه هم دیر میرسید، ی مشتری میخوره بش و تموم لباسای اون زنه ک ع قضا زیادی چاقم بوده رو میدوزه و ماجراها و جنگ و جدلش با پسر همین زنه شروع میشه.

یکم واجبه لطفاً یاری بدید..
 
امضا : Mers~

.ANITA.

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/4/21
ارسالی‌ها
905
پسندها
17,917
امتیازها
41,073
مدال‌ها
18
سطح
24
 
  • #280
رمان درباره ی دختر ب اسم آیناز بود که خیاطی میکرد و همیشه هم دیر میرسید، ی مشتری میخوره بش و تموم لباسای اون زنه ک ع قضا زیادی چاقم بوده رو میدوزه و ماجراها و جنگ و جدلش با پسر همین زنه شروع میشه.

یکم واجبه لطفاً یاری بدید..
رمان حصار تنهایی من
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
عقب
بالا