- ارسالیها
- 518
- پسندها
- 5,554
- امتیازها
- 21,773
- مدالها
- 15
- نویسنده موضوع
- #11
منم بهتره تا رسیدن به مقصد یه چرتی بزنم!
***
با تکونهای شدیدی یه لای چشمم رو باز کردم!
شیوا: نهال! پاشو دیگه رسیدیم، اَه دخترِ مثل گراز خوابیده، پاشو دیگه.
- ها چی شده؟ چی میگی؟!
شیوا: پاشو نهال رسیدیم، همه پیاده شدن منتظر شما هستیم!
متعجب کمی پیشونیم رو خاروندم!
- واقعا! بریم، بریم!
وای باز که ضایع بازی کردم، اینا هم چه سرعت عملی دارند، همه رفتند.
- شیوا با چی باید بریم؟ چمدونهارو کی بردن؟
- بعد از فرود اومدن آرتام چند نفر رو خبر کرد اومدن همهی چمدونهارو تحویل گرفتن بردن.
- ما الان کجا میریم؟
- خونه ی اجدادی آرتام و ساشا!
چه باحال باید خونه جذابی باشه، دو تا ماشین اومد سمتمون جدا، جدا سوار شدیم به سمت عمارت رفتیم.
واو فکر نمیکردم انقدر بزرگ باشه، مثل...
***
با تکونهای شدیدی یه لای چشمم رو باز کردم!
شیوا: نهال! پاشو دیگه رسیدیم، اَه دخترِ مثل گراز خوابیده، پاشو دیگه.
- ها چی شده؟ چی میگی؟!
شیوا: پاشو نهال رسیدیم، همه پیاده شدن منتظر شما هستیم!
متعجب کمی پیشونیم رو خاروندم!
- واقعا! بریم، بریم!
وای باز که ضایع بازی کردم، اینا هم چه سرعت عملی دارند، همه رفتند.
- شیوا با چی باید بریم؟ چمدونهارو کی بردن؟
- بعد از فرود اومدن آرتام چند نفر رو خبر کرد اومدن همهی چمدونهارو تحویل گرفتن بردن.
- ما الان کجا میریم؟
- خونه ی اجدادی آرتام و ساشا!
چه باحال باید خونه جذابی باشه، دو تا ماشین اومد سمتمون جدا، جدا سوار شدیم به سمت عمارت رفتیم.
واو فکر نمیکردم انقدر بزرگ باشه، مثل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش