- ارسالیها
- 1,516
- پسندها
- 16,394
- امتیازها
- 39,073
- مدالها
- 39
- نویسنده موضوع
- #121
فصل هفتم
«یادگارِ مستور»
«یادگارِ مستور»
آفتاب زمانی بالا آمد که خستگی هنوز در جان و تن همگروهیها موج میزد. تصمیم حرکت به سمت قبیلهی یاک، سختتر از آن بود که پیشبینی کرده بودند؛ زیرا مطلع نبودند از چیزی که انتظارشان را میکشد. آنها به سیریوس اعتماد داشتند اما از طرفی نمیدانستند که طبق گفته هایش مردم قبیلهی یاک چگونه ممکن است از آنها پذیرایی کنند.
تامپر نیمه شب بههوش آمده بود و پس از آن هوشیاریاش را به دست آورده بود. اظهار داشت که حالش خوب است و فقط نیاز به کمی استراحت دارد. او از آنها توضیح میخواست و اصرار داشت بداند چه اتفاقی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش