- ارسالیها
- 1,516
- پسندها
- 16,394
- امتیازها
- 39,073
- مدالها
- 39
- نویسنده موضوع
- #171
تا رسیدن به آن راهروی عجیب و غریب کمی زمان مصرف شد. در مدتی که گذشت، سیریوس فرصت کرد کمی بیشتر به این جریان نظر بیندازد. خیالش را راحت کرد و سپس پس از آرتور وارد محوطهای شد که راهرو در آن قرار داشت. از دور که راهرو نمایان شد، همان تیرکهایی که به آن وصل بودند هم دیده شدند. تعدادشان از بار آخری که سیریوس دیده بود بیشتر بهنظر میآمد. همچنان به راهرو نگاه میکرد تا نزدیکتر شدند. توجهش معطوف به آرتور شد که در همان لحظات شروع کرده بود و آهنگی را با سوت میزد. در حال کنکاش با خودش بود. ممکن بود آرتور دستور داده باشد تعداد این تیرکهای آهنی را اضافه کنند؟! باز چه خوابی برایش دیده بود؟! در این فکر بود که شاید باید اینبار را به او اعتماد کند که ناگهان سوتآرتور قطع شد و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش