نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار عبدالقهار عاصی

  • نویسنده موضوع Samira-M
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 879
  • کاربران تگ شده هیچ

Samira-M

هنرمند انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
919
پسندها
15,345
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #1
downloadfile.gif

شب را گریستیم، سحر را گریستیم
ما گام گامِ راهِ سفر را گریستیم
وقتی که می زدند سپیدارِ باغ را
ما یک بهٔک صدایِ تبر را گریستیم
 

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,552
پسندها
7,169
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #2
مشاهده فایل‌پیوست 486333

شب را گریستیم، سحر را گریستیم
ما گام گامِ راهِ سفر را گریستیم
وقتی که می زدند سپیدارِ باغ را
ما یک بهٔک صدایِ تبر را گریستیم
من آن موج گرانبارم كه در دامن نمی گنجم

من آن توفنده خاشاكم كه در گلخن نمی گنجم

سر و پا رونق آرای دو عالم نقش معنایم

بگیریدم بگیریدم كه من در من نمی گنجم
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Samira-M

Samira-M

هنرمند انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
919
پسندها
15,345
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #3
من آن موج گرانبارم كه در دامن نمی گنجم

من آن توفنده خاشاكم كه در گلخن نمی گنجم

سر و پا رونق آرای دو عالم نقش معنایم

بگیریدم بگیریدم كه من در من نمی گنجم

من آتش بازیِ آوازهایِ عیدِ موعودم
مرا فارغ کنید از تن که من در تن نمی گنجم

غبارِ هیچ گردِ ره نی ام در چشمِ کس، لیکن
خیال آیینه ای دارم که در گلشن نمی گنجم
 

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,987
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #4
من آتش بازیِ آوازهایِ عیدِ موعودم
مرا فارغ کنید از تن که من در تن نمی گنجم

غبارِ هیچ گردِ ره نی ام در چشمِ کس، لیکن
خیال آیینه ای دارم که در گلشن نمی گنجم
از بهر مقدم تو هر شام بر سر ره
مهتاب را به رنگی دامن كشان بر آرم
 
امضا : بَهآرنارنج

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,552
پسندها
7,169
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #5
از بهر مقدم تو هر شام بر سر ره
مهتاب را به رنگی دامن كشان بر آرم
من نان گرم نذر رخ یار می كنم
در ماه در ستاره ی شام و غروب شهر

او را تمام باغچه دیدار می كنم
از جنس دل ز سينه دكانی گشوده ام
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Samira-M

Samira-M

هنرمند انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
919
پسندها
15,345
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #6
من نان گرم نذر رخ یار می كنم
در ماه در ستاره ی شام و غروب شهر

او را تمام باغچه دیدار می كنم
از جنس دل ز سينه دكانی گشوده ام
مضمونِ گریه کم نشد از دور و پیشِ ما
هرچند که بلا و بتر را گریستیم
 

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,987
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #7
مضمونِ گریه کم نشد از دور و پیشِ ما
هرچند که بلا و بتر را گریستیم
من آن موج گرانبارم كه در دامن نمی گنجم
من آن توفنده خاشاكم كه در گلخن نمی گنجم

سر و پا رونق آرای دو عالم نقش معنایم
بگیریدم بگیریدم كه من در من نمی گنجم
 
امضا : بَهآرنارنج

AINAZ.R

کاربر حرفه‌ای
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,758
پسندها
13,651
امتیازها
49,173
مدال‌ها
25
  • #8
من آن موج گرانبارم كه در دامن نمی گنجم
من آن توفنده خاشاكم كه در گلخن نمی گنجم

سر و پا رونق آرای دو عالم نقش معنایم
بگیریدم بگیریدم كه من در من نمی گنجم
من آتشبازی آواز های عيد موعودم

مرا فارغ كنید از تن كه من درتن نمی گنجم
 
امضا : AINAZ.R

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,987
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #9
من آتشبازی آواز های عيد موعودم

مرا فارغ كنید از تن كه من درتن نمی گنجم
من آن موج گرانبارم كه در دامن نمی گنجم
من آن توفنده خاشاكم كه در گلخن نمی گنجم

سر و پا رونق آرای دو عالم نقش معنایم
بگیریدم بگیریدم كه من در من نمی گنجم
 
امضا : بَهآرنارنج

Nazanin_N

رفیق جدید انجمن
سطح
6
 
ارسالی‌ها
73
پسندها
582
امتیازها
3,013
مدال‌ها
7
  • #10
من آن موج گرانبارم كه در دامن نمی گنجم
من آن توفنده خاشاكم كه در گلخن نمی گنجم

سر و پا رونق آرای دو عالم نقش معنایم
بگیریدم بگیریدم كه من در من نمی گنجم
مرا فریاد گاهی در مسیر نیستان باید
من آن دردم كه در پیچاک یک شیون نمی گنجم
 

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا