متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با اشعار عبدالقهار عاصی

  • نویسنده موضوع Samira-M
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 867
  • کاربران تگ شده هیچ

Samira-M

هنرمند انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
920
پسندها
15,335
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #11
مرا فریاد گاهی در مسیر نیستان باید
من آن دردم كه در پیچاک یک شیون نمی گنجم
مضمونِ گریه کم نشد از دور و پیشِ ما
هرچند که بلا و بتر را گریستیم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #12
مضمونِ گریه کم نشد از دور و پیشِ ما
هرچند که بلا و بتر را گریستیم
مگو که باغ کجا رفت و آشیانه چه شد
مگو ترانه‌سرایان چه شد،‌ترانه چه شد

مگو که مردمِ عاشق چرا سفر کردند
مگو که زمزمه‌هایِ ترِ شبانه چه شد
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #13
مگو که باغ کجا رفت و آشیانه چه شد
مگو ترانه‌سرایان چه شد،‌ترانه چه شد

مگو که مردمِ عاشق چرا سفر کردند
مگو که زمزمه‌هایِ ترِ شبانه چه شد
در ماه ، در ستاره ی شام و غروب شهر
او را تمام باغچه دیدار می كنم
 
امضا : بَهآرنارنج

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #14
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #15
مگو که تلخ، مگو بی‌نقاب می‌آید
برهنه‌روی من از آفتاب می‌آید!
دیده بودم جلوه های رویت اما همسفر
آیت قرآن به دامان قمر می بینمت

هرچه می بینم تو را در خواب در بیداری ام
برگ گل در كاروان های شكر می بینمت
 
آخرین ویرایش
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #16
دیده بودم جلوه های رویت اما همسفر
آیت قرآن به دامان قمر می بینمت

هرچه می بینم تو را در خواب در بیداری ام
برگ گل در كاروان های شكر می بینمت
توشب به جلوه شدي دود ماهتاب بر آمد
تو لب بخنده گشودي و آفتاب بر آمد!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #17
توشب به جلوه شدي دود ماهتاب بر آمد
تو لب بخنده گشودي و آفتاب بر آمد!
در ماه ، در ستاره ی شام و غروب شهر
او را تمام باغچه دیدار می كنم

از جنس دل ز سينه دكانی گشوده ام
سرتا به پای عشقم وبازار می كنم
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #18
در ماه ، در ستاره ی شام و غروب شهر
او را تمام باغچه دیدار می كنم

از جنس دل ز سينه دكانی گشوده ام
سرتا به پای عشقم وبازار می كنم
مرا فارغ كنید از تن كه من درتن نمی گنجم

غبار هیچ گرد ره نیم در چشم كس لیكن

خیال آیینه ی دارم كه در گلشن نمی گنجم

سرود برق ریزی های فصل رویش و رنگم!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #19
مرا فارغ كنید از تن كه من درتن نمی گنجم

غبار هیچ گرد ره نیم در چشم كس لیكن

خیال آیینه ی دارم كه در گلشن نمی گنجم

سرود برق ریزی های فصل رویش و رنگم!
من آن موج گرانبارم كه در دامن نمی گنجم
من آن توفنده خاشاكم كه در گلخن نمی گنجم
سر و پا رونق آرای دو عالم نقش معنایم
بگیریدم بگیریدم كه من در من نمی گنجم
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #20
من آن موج گرانبارم كه در دامن نمی گنجم
من آن توفنده خاشاكم كه در گلخن نمی گنجم
سر و پا رونق آرای دو عالم نقش معنایم
بگیریدم بگیریدم كه من در من نمی گنجم
من آن موج گرانبارم كه در دامن نمی گنجم

من آن توفنده خاشاكم كه در گلخن نمی گنجم

سر و پا رونق آرای دو عالم نقش معنایم
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا