مشاعره مشاعره با اشعار عبدالقهار عاصی

  • نویسنده موضوع Samira-M
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 1,052
  • کاربران تگ شده هیچ

Samira-M

مدیر بازنشسته شعرکده + هنرمند انجمن
شاعر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
14/3/18
ارسالی‌ها
921
پسندها
15,395
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
مرا فریاد گاهی در مسیر نیستان باید
من آن دردم كه در پیچاک یک شیون نمی گنجم
مضمونِ گریه کم نشد از دور و پیشِ ما
هرچند که بلا و بتر را گریستیم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #12
مضمونِ گریه کم نشد از دور و پیشِ ما
هرچند که بلا و بتر را گریستیم
مگو که باغ کجا رفت و آشیانه چه شد
مگو ترانه‌سرایان چه شد،‌ترانه چه شد

مگو که مردمِ عاشق چرا سفر کردند
مگو که زمزمه‌هایِ ترِ شبانه چه شد
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
27/12/21
ارسالی‌ها
1,989
پسندها
6,354
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • #13
مگو که باغ کجا رفت و آشیانه چه شد
مگو ترانه‌سرایان چه شد،‌ترانه چه شد

مگو که مردمِ عاشق چرا سفر کردند
مگو که زمزمه‌هایِ ترِ شبانه چه شد
در ماه ، در ستاره ی شام و غروب شهر
او را تمام باغچه دیدار می كنم
 
امضا : بَهآرنارنج

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,955
پسندها
4,689
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #14
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #15
مگو که تلخ، مگو بی‌نقاب می‌آید
برهنه‌روی من از آفتاب می‌آید!
دیده بودم جلوه های رویت اما همسفر
آیت قرآن به دامان قمر می بینمت

هرچه می بینم تو را در خواب در بیداری ام
برگ گل در كاروان های شكر می بینمت
 
آخرین ویرایش
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,955
پسندها
4,689
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #16
دیده بودم جلوه های رویت اما همسفر
آیت قرآن به دامان قمر می بینمت

هرچه می بینم تو را در خواب در بیداری ام
برگ گل در كاروان های شكر می بینمت
توشب به جلوه شدي دود ماهتاب بر آمد
تو لب بخنده گشودي و آفتاب بر آمد!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #17
توشب به جلوه شدي دود ماهتاب بر آمد
تو لب بخنده گشودي و آفتاب بر آمد!
در ماه ، در ستاره ی شام و غروب شهر
او را تمام باغچه دیدار می كنم

از جنس دل ز سينه دكانی گشوده ام
سرتا به پای عشقم وبازار می كنم
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,955
پسندها
4,689
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #18
در ماه ، در ستاره ی شام و غروب شهر
او را تمام باغچه دیدار می كنم

از جنس دل ز سينه دكانی گشوده ام
سرتا به پای عشقم وبازار می كنم
مرا فارغ كنید از تن كه من درتن نمی گنجم

غبار هیچ گرد ره نیم در چشم كس لیكن

خیال آیینه ی دارم كه در گلشن نمی گنجم

سرود برق ریزی های فصل رویش و رنگم!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #19
مرا فارغ كنید از تن كه من درتن نمی گنجم

غبار هیچ گرد ره نیم در چشم كس لیكن

خیال آیینه ی دارم كه در گلشن نمی گنجم

سرود برق ریزی های فصل رویش و رنگم!
من آن موج گرانبارم كه در دامن نمی گنجم
من آن توفنده خاشاكم كه در گلخن نمی گنجم
سر و پا رونق آرای دو عالم نقش معنایم
بگیریدم بگیریدم كه من در من نمی گنجم
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,955
پسندها
4,689
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #20
من آن موج گرانبارم كه در دامن نمی گنجم
من آن توفنده خاشاكم كه در گلخن نمی گنجم
سر و پا رونق آرای دو عالم نقش معنایم
بگیریدم بگیریدم كه من در من نمی گنجم
من آن موج گرانبارم كه در دامن نمی گنجم

من آن توفنده خاشاكم كه در گلخن نمی گنجم

سر و پا رونق آرای دو عالم نقش معنایم
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا