مشاعره مشاعره با اشعار عبدالقهار عاصی

  • نویسنده موضوع Samira-M
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 1,198
  • کاربران تگ شده هیچ

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,267
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #21
من آن موج گرانبارم كه در دامن نمی گنجم

من آن توفنده خاشاكم كه در گلخن نمی گنجم

سر و پا رونق آرای دو عالم نقش معنایم
من نان گرم نذر رخ یار می كنم
در ماه ، در ستاره ی شام و غروب شهر

او را تمام باغچه دیدار می كنم
از جنس دل ز سينه دكانی گشوده ام
 
امضا : m.sina

H.Allahdadi

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,958
پسندها
4,704
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #22
من نان گرم نذر رخ یار می كنم
در ماه ، در ستاره ی شام و غروب شهر

او را تمام باغچه دیدار می كنم
از جنس دل ز سينه دكانی گشوده ام
مرا فارغ كنید از تن كه من درتن نمی گنجم

غبار هیچ گرد ره نیم در چشم كس لیكن
 
امضا : H.Allahdadi
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,267
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #23
مرا فارغ كنید از تن كه من درتن نمی گنجم

غبار هیچ گرد ره نیم در چشم كس لیكن
نذرانه ی مراد همه سیم و زر بود
من نان گرم نذر رخ یار می كنم
در ماه ، در ستاره ی شام و غروب شهر
او را تمام باغچه دیدار می كنم
 
امضا : m.sina

H.Allahdadi

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,958
پسندها
4,704
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #24
نذرانه ی مراد همه سیم و زر بود
من نان گرم نذر رخ یار می كنم
در ماه ، در ستاره ی شام و غروب شهر
او را تمام باغچه دیدار می كنم
ملک بود و مقام قدس‌، عاصی بود و آزادی‌
قیامت سجده می‌زد بر جناب حضرت رویت‌
سحری به یاد رویت هوس نماز کردم‌
به حضور دل تپیدم‌، به خدا نیاز کردم‌!
 
امضا : H.Allahdadi
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,267
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #25
ملک بود و مقام قدس‌، عاصی بود و آزادی‌
قیامت سجده می‌زد بر جناب حضرت رویت‌
سحری به یاد رویت هوس نماز کردم‌
به حضور دل تپیدم‌، به خدا نیاز کردم‌!
من آتشبازی آواز های عيد موعودم
مرا فارغ كنید از تن كه من درتن نمی گنجم

غبار هیچ گرد ره نیم در چشم كس لیكن
خیال آیینه ی دارم كه در گلشن نمی گنجم
 
امضا : m.sina

H.Allahdadi

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,958
پسندها
4,704
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #26
من آتشبازی آواز های عيد موعودم
مرا فارغ كنید از تن كه من درتن نمی گنجم

غبار هیچ گرد ره نیم در چشم كس لیكن
خیال آیینه ی دارم كه در گلشن نمی گنجم
ماه آواره به دلگیریِ زندان تاریک

چه دیاری است دیاری كه نباشی تو در آن

دامن آلوده ی تكفیر و گریبان تاریک

بی تو دل معبد طوفان زده را می ماند
 
امضا : H.Allahdadi
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,267
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #27
ماه آواره به دلگیریِ زندان تاریک

چه دیاری است دیاری كه نباشی تو در آن

دامن آلوده ی تكفیر و گریبان تاریک

بی تو دل معبد طوفان زده را می ماند
دیده بودم جلوه های رویت اما همسفر
آیت قرآن به دامان قمر می بینمت

هرچه می بینم تو را در خواب در بیداری ام
برگ گل در كاروان های شكر می بینمت



 
امضا : m.sina

H.Allahdadi

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,958
پسندها
4,704
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #28
دیده بودم جلوه های رویت اما همسفر
آیت قرآن به دامان قمر می بینمت

هرچه می بینم تو را در خواب در بیداری ام
برگ گل در كاروان های شكر می بینمت



تو چه موجود خدایی تو چه درد و چه دوایی


که همه آیت عشقی که همه لطف و عطایی


مگراز قوم بهشتی مگر از شهر حوایی


که سراپای عزیزی که مراد دل مایی؟
 
امضا : H.Allahdadi
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,267
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #29
تو چه موجود خدایی تو چه درد و چه دوایی


که همه آیت عشقی که همه لطف و عطایی


مگراز قوم بهشتی مگر از شهر حوایی


که سراپای عزیزی که مراد دل مایی؟
یک فصل گل جوانه زدم‌، بارور شدم‌
در جلوة تمام بهاران چشمهات‌
آیینة کمال شدم‌، پُرهنر شدم‌
 
امضا : m.sina

H.Allahdadi

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,958
پسندها
4,704
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #30
یک فصل گل جوانه زدم‌، بارور شدم‌
در جلوة تمام بهاران چشمهات‌
آیینة کمال شدم‌، پُرهنر شدم‌
من آن موج گرانبارم كه در دامن نمی گنجم

من آن توفنده خاشاكم كه در گلخن نمی گنجم

سر و پا رونق آرای دو عالم نقش معنایم

بگیریدم بگیریدم كه من در من نمی گنجم
 
امضا : H.Allahdadi

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا