Nazanin_N رفیق جدید انجمن سطح 6 ارسالیها 73 پسندها 581 امتیازها 3,013 مدالها 7 21/2/22 نویسنده موضوع #1 سوزن عشقی که خار غم بر آرد کو که من بارها این درد را اینگونه درمان کرده ام امضا : Nazanin_N
SETAYESH.MO مدیر بازنشسته سطح 24 ارسالیها 2,227 پسندها 16,621 امتیازها 44,373 مدالها 18 8/3/22 #2 می سوزم از تبی که دماسنج عشق را از هرم خود گداخته زیر زبان من تشخیص درد من به دل خود حواله کن آه ای طبیب درد فروش جوان من نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را تا خون بدل به باده شود در رگان من امضا : SETAYESH.MO
می سوزم از تبی که دماسنج عشق را از هرم خود گداخته زیر زبان من تشخیص درد من به دل خود حواله کن آه ای طبیب درد فروش جوان من نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را تا خون بدل به باده شود در رگان من
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 9/3/22 #3 SETAYESH.MO گفت می سوزم از تبی که دماسنج عشق را از هرم خود گداخته زیر زبان من تشخیص درد من به دل خود حواله کن آه ای طبیب درد فروش جوان من نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را تا خون بدل به باده شود در رگان من کلیک کنید تا باز شود... نه هر مخاطب و هر حرف و حدیث خوش است که جز تو با دگرم نیست ذوق گفت و شنود امضا : m.sina
SETAYESH.MO گفت می سوزم از تبی که دماسنج عشق را از هرم خود گداخته زیر زبان من تشخیص درد من به دل خود حواله کن آه ای طبیب درد فروش جوان من نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را تا خون بدل به باده شود در رگان من کلیک کنید تا باز شود... نه هر مخاطب و هر حرف و حدیث خوش است که جز تو با دگرم نیست ذوق گفت و شنود
SETAYESH.MO مدیر بازنشسته سطح 24 ارسالیها 2,227 پسندها 16,621 امتیازها 44,373 مدالها 18 6/4/22 #4 m.sina گفت نه هر مخاطب و هر حرف و حدیث خوش است که جز تو با دگرم نیست ذوق گفت و شنود کلیک کنید تا باز شود... دل من! باز مثل سابق باش با همان شور و حال عاشق باش امضا : SETAYESH.MO
m.sina گفت نه هر مخاطب و هر حرف و حدیث خوش است که جز تو با دگرم نیست ذوق گفت و شنود کلیک کنید تا باز شود... دل من! باز مثل سابق باش با همان شور و حال عاشق باش
Samira-M هنرمند انجمن سطح 24 ارسالیها 920 پسندها 15,335 امتیازها 37,073 مدالها 18 14/4/22 #5 SETAYESH.MO گفت دل من! باز مثل سابق باش با همان شور و حال عاشق باش کلیک کنید تا باز شود... شب از تبِ تو و من سوخت، وصلمان، آبی مگر به آتشِ تن هایِ شعله ور بزند تمامِ روز که دور از توام، چه خواهم کرد؟ هوایِ بستر و بالینم، ار به سر بزند امضا : Samira-M
SETAYESH.MO گفت دل من! باز مثل سابق باش با همان شور و حال عاشق باش کلیک کنید تا باز شود... شب از تبِ تو و من سوخت، وصلمان، آبی مگر به آتشِ تن هایِ شعله ور بزند تمامِ روز که دور از توام، چه خواهم کرد؟ هوایِ بستر و بالینم، ار به سر بزند
SETAYESH.MO مدیر بازنشسته سطح 24 ارسالیها 2,227 پسندها 16,621 امتیازها 44,373 مدالها 18 21/4/22 #6 Samira-M گفت شب از تبِ تو و من سوخت، وصلمان، آبی مگر به آتشِ تن هایِ شعله ور بزند تمامِ روز که دور از توام، چه خواهم کرد؟ هوایِ بستر و بالینم، ار به سر بزند کلیک کنید تا باز شود... در ما عجبی نیست که جز عیب نبیند آن را که هنر هیچ به جز بی هنری نیست اینان همه نو دولت عیش گذرانند ما دولت عشقیم که دورش سپری نیست امضا : SETAYESH.MO
Samira-M گفت شب از تبِ تو و من سوخت، وصلمان، آبی مگر به آتشِ تن هایِ شعله ور بزند تمامِ روز که دور از توام، چه خواهم کرد؟ هوایِ بستر و بالینم، ار به سر بزند کلیک کنید تا باز شود... در ما عجبی نیست که جز عیب نبیند آن را که هنر هیچ به جز بی هنری نیست اینان همه نو دولت عیش گذرانند ما دولت عشقیم که دورش سپری نیست
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 27/5/22 #7 SETAYESH.MO گفت در ما عجبی نیست که جز عیب نبیند آن را که هنر هیچ به جز بی هنری نیست اینان همه نو دولت عیش گذرانند ما دولت عشقیم که دورش سپری نیست کلیک کنید تا باز شود... تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم با آسمان مفاخره کردیم تاسحر او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم امضا : m.sina
SETAYESH.MO گفت در ما عجبی نیست که جز عیب نبیند آن را که هنر هیچ به جز بی هنری نیست اینان همه نو دولت عیش گذرانند ما دولت عشقیم که دورش سپری نیست کلیک کنید تا باز شود... تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم با آسمان مفاخره کردیم تاسحر او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم
Samira-M هنرمند انجمن سطح 24 ارسالیها 920 پسندها 15,335 امتیازها 37,073 مدالها 18 4/6/22 #8 m.sina گفت تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم با آسمان مفاخره کردیم تاسحر او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم کلیک کنید تا باز شود... ما هر دوان خاموش خاموشیم، اما چشمان ما را در خموشی گفت و گوهاست دیروزمان را با غروری پوچ گشتیم امروز هم ز آنسان، ولی آینده ما راست امضا : Samira-M
m.sina گفت تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم با آسمان مفاخره کردیم تاسحر او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم کلیک کنید تا باز شود... ما هر دوان خاموش خاموشیم، اما چشمان ما را در خموشی گفت و گوهاست دیروزمان را با غروری پوچ گشتیم امروز هم ز آنسان، ولی آینده ما راست
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 4/6/22 #9 Samira-M گفت ما هر دوان خاموش خاموشیم، اما چشمان ما را در خموشی گفت و گوهاست دیروزمان را با غروری پوچ گشتیم امروز هم ز آنسان، ولی آینده ما راست کلیک کنید تا باز شود... ترسم به نام بوسه غارت كنم لبت را با عذر بی قراری ، اين بهترين بهانه ترسم بسوزد آخر، همراه من تو را نيز اين آتشی كه از شوق در من كشد زبانه امضا : m.sina
Samira-M گفت ما هر دوان خاموش خاموشیم، اما چشمان ما را در خموشی گفت و گوهاست دیروزمان را با غروری پوچ گشتیم امروز هم ز آنسان، ولی آینده ما راست کلیک کنید تا باز شود... ترسم به نام بوسه غارت كنم لبت را با عذر بی قراری ، اين بهترين بهانه ترسم بسوزد آخر، همراه من تو را نيز اين آتشی كه از شوق در من كشد زبانه
Samira-M هنرمند انجمن سطح 24 ارسالیها 920 پسندها 15,335 امتیازها 37,073 مدالها 18 4/6/22 #10 m.sina گفت ترسم به نام بوسه غارت كنم لبت را با عذر بی قراری ، اين بهترين بهانه ترسم بسوزد آخر، همراه من تو را نيز اين آتشی كه از شوق در من كشد زبانه کلیک کنید تا باز شود... همه حقیقتِ من، سایه ای است بر دیوار مگرد، هان! که نیابی«منِ» مثالی را هزار بار به تاراج رفت و من، هر بار، زِ عاج ساختم آن خانهٔ خیالی را امضا : Samira-M
m.sina گفت ترسم به نام بوسه غارت كنم لبت را با عذر بی قراری ، اين بهترين بهانه ترسم بسوزد آخر، همراه من تو را نيز اين آتشی كه از شوق در من كشد زبانه کلیک کنید تا باز شود... همه حقیقتِ من، سایه ای است بر دیوار مگرد، هان! که نیابی«منِ» مثالی را هزار بار به تاراج رفت و من، هر بار، زِ عاج ساختم آن خانهٔ خیالی را