متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با اشعار حسین منزوی

  • نویسنده موضوع Nazanin_N
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 65
  • بازدیدها 1,838
  • کاربران تگ شده هیچ

Nazanin_N

رفیق جدید انجمن
سطح
6
 
ارسالی‌ها
73
پسندها
581
امتیازها
3,013
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #1
سوزن عشقی که خار غم بر آرد کو که من
بارها این درد را اینگونه درمان کرده ام
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Samira-M

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,227
پسندها
16,621
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
  • #2
می سوزم از تبی که دماسنج عشق را
از هرم خود گداخته زیر زبان من

تشخیص درد من به دل خود حواله کن
آه ای طبیب درد فروش جوان من

نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را
تا خون بدل به باده شود در رگان من
 

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #3
می سوزم از تبی که دماسنج عشق را
از هرم خود گداخته زیر زبان من

تشخیص درد من به دل خود حواله کن
آه ای طبیب درد فروش جوان من

نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را
تا خون بدل به باده شود در رگان من
نه هر مخاطب و هر حرف و حدیث خوش است
که جز تو با دگرم نیست ذوق گفت و شنود
 
امضا : m.sina

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,227
پسندها
16,621
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
  • #4
نه هر مخاطب و هر حرف و حدیث خوش است
که جز تو با دگرم نیست ذوق گفت و شنود
دل من! باز مثل سابق باش
با همان شور و حال عاشق باش
 

Samira-M

هنرمند انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
920
پسندها
15,335
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • #5
دل من! باز مثل سابق باش
با همان شور و حال عاشق باش

شب از تبِ تو و من سوخت، وصلمان، آبی
مگر به آتشِ تن هایِ شعله ور بزند

تمامِ روز که دور از توام، چه خواهم کرد؟
هوایِ بستر و بالینم، ار به سر بزند
 

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,227
پسندها
16,621
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
  • #6
شب از تبِ تو و من سوخت، وصلمان، آبی
مگر به آتشِ تن هایِ شعله ور بزند

تمامِ روز که دور از توام، چه خواهم کرد؟
هوایِ بستر و بالینم، ار به سر بزند
در ما عجبی نیست که جز عیب نبیند
آن را که هنر هیچ به جز بی هنری نیست

اینان همه نو دولت عیش گذرانند
ما دولت عشقیم که دورش سپری نیست
 

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #7
در ما عجبی نیست که جز عیب نبیند
آن را که هنر هیچ به جز بی هنری نیست

اینان همه نو دولت عیش گذرانند
ما دولت عشقیم که دورش سپری نیست
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم

با آسمان مفاخره کردیم تاسحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Samira-M

Samira-M

هنرمند انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
920
پسندها
15,335
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • #8
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم

با آسمان مفاخره کردیم تاسحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم
ما هر دوان خاموش خاموشیم، اما
چشمان ما را در خموشی گفت و گوهاست
دیروزمان را با غروری پوچ گشتیم
امروز هم ز آنسان، ولی آینده ما راست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #9
ما هر دوان خاموش خاموشیم، اما
چشمان ما را در خموشی گفت و گوهاست
دیروزمان را با غروری پوچ گشتیم
امروز هم ز آنسان، ولی آینده ما راست
ترسم به نام بوسه غارت كنم لبت را
با عذر بی قراری ، اين بهترين بهانه
ترسم بسوزد آخر، همراه من تو را نيز
اين آتشی كه از شوق در من كشد زبانه
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Samira-M

Samira-M

هنرمند انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
920
پسندها
15,335
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • #10
ترسم به نام بوسه غارت كنم لبت را
با عذر بی قراری ، اين بهترين بهانه
ترسم بسوزد آخر، همراه من تو را نيز
اين آتشی كه از شوق در من كشد زبانه
همه حقیقتِ من، سایه ای است بر دیوار
مگرد، هان! که نیابی«منِ» مثالی را
هزار بار به تاراج رفت و من، هر بار،
زِ عاج ساختم آن خانهٔ خیالی را
 

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا