مشاعره مشاعره با اشعار بهرام محمودی

[SETAYESH.MO]

فرقی نمی کند
پنجه ی طلایی آفتاب باشد
یا انگشت های خیس باران
این پنجره دیگر
جواب سلام آسمان را نخواهد داد
وقتی قرار نیست
تو از این کوچه بگذری

 

[m.sina]

فرقی نمی کند
پنجه ی طلایی آفتاب باشد
یا انگشت های خیس باران
این پنجره دیگر
جواب سلام آسمان را نخواهد داد
وقتی قرار نیست
تو از این کوچه بگذری

يا مثلان از قطاری حرف بزنم

كه نيم ساعت تاخير داشت

می توانم چشمهايم را ببندم

يا به پرنده ای دور از تو خيره شوم

كه روی سيم برق برف‌هايش را مي تكاند

اصلان م توانم با هر سياست نخ نما شده ی ديگری

غرور مردانه ام را حفظ كنم

 

[SETAYESH.MO]

يا مثلان از قطاری حرف بزنم

كه نيم ساعت تاخير داشت

می توانم چشمهايم را ببندم

يا به پرنده ای دور از تو خيره شوم

كه روی سيم برق برف‌هايش را مي تكاند

اصلان م توانم با هر سياست نخ نما شده ی ديگری

غرور مردانه ام را حفظ كنم

محبوبم!

به من بگو پاییز

به انتقام کدام بهار

اینگونه بر شاخه های جوان‌مان

شبیخون زده است؟

محبوبم!

چرا گریه هامان بند نمی آید؟

 

[m.sina]

محبوبم!

به من بگو پاییز

به انتقام کدام بهار

اینگونه بر شاخه های جوان‌مان

شبیخون زده است؟

محبوبم!

چرا گریه هامان بند نمی آید؟

دیر آمده ای محبوب من
آنقدر دیر
که به پنج زبان زنده ی دنیا هم دوستم بداری
هیچ اتفاق عاشقانه ای
سکوت بارانی این دیدار را نخواهد شکست!

 

[بَهآرنارنج]

دیر آمده ای محبوب من
آنقدر دیر
که به پنج زبان زنده ی دنیا هم دوستم بداری
هیچ اتفاق عاشقانه ای
سکوت بارانی این دیدار را نخواهد شکست!

تمام ساعت های خداحافظی را
به وقت باران های نم نم کوک کرده است!

 

[m.sina]

تمام ساعت های خداحافظی را
به وقت باران های نم نم کوک کرده است!

تشبیه دل به چشم نه امشب عجیب نیست
از شاعری که خیر سرش سورئالی است

در ازدحام هر شب تهران چشم تو
این کوچه دل به لطف شما پر ز خالی است

 

[بَهآرنارنج]

تشبیه دل به چشم نه امشب عجیب نیست
از شاعری که خیر سرش سورئالی است

در ازدحام هر شب تهران چشم تو
این کوچه دل به لطف شما پر ز خالی است

تا باد روی ماهت را ببوسد
حتمن طعم بوسه اش را به یاد خواهی آورد
حتی پیشتر از نامم!

 

[m.sina]

تا باد روی ماهت را ببوسد
حتمن طعم بوسه اش را به یاد خواهی آورد
حتی پیشتر از نامم!

مردی که زندگی اش را
شعر و سیگار گرفته است
حتما عاشق است
که بوسه هایش
عطر بهار نارنج می دهد

 

[فاطمه مقدم]

مردی که زندگی اش را
شعر و سیگار گرفته است
حتما عاشق است
که بوسه هایش
عطر بهار نارنج می دهد

دلت به دروغی به نام امید قرص است
که ته هر فنجان قهوه ات می گوید:
بر می گردد!

 

[فلورا.]

دلت به دروغی به نام امید قرص است
که ته هر فنجان قهوه ات می گوید:
بر می گردد!

دنبال پنجره ی خانه ی تو بگردم!

می دانم نیستی

و من این همه شعر را

بیهوده به بال قاصدک ها سنجاق کرده ام!!