m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,552 پسندها 7,169 امتیازها 35,773 مدالها 16 1/9/22 #21 فلورا. گفت محبوبم! چرا گریه هامان بند نمی آید؟ چرا اینهمه باران! کلیک کنید تا باز شود... ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﺳﯿﺐ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺭﺱ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻨﮓ ﺗﺮ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ ﺷﺎﺧﻪ ﺭﺍ ﮐﺎﺵ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ امضا : m.sina
فلورا. گفت محبوبم! چرا گریه هامان بند نمی آید؟ چرا اینهمه باران! کلیک کنید تا باز شود... ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﺳﯿﺐ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺭﺱ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻨﮓ ﺗﺮ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ ﺷﺎﺧﻪ ﺭﺍ ﮐﺎﺵ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,965 پسندها 4,718 امتیازها 28,973 مدالها 17 1/9/22 #22 m.sina گفت ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﺳﯿﺐ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺭﺱ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻨﮓ ﺗﺮ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ ﺷﺎﺧﻪ ﺭﺍ ﮐﺎﺵ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ کلیک کنید تا باز شود... مگر یک آدم چند بار قرار است بمیرد که این همه خاطره خنجر به دست در آستانه ی هر فصل به کمینش نشسته اند؟! امضا : فلورا.
m.sina گفت ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﺳﯿﺐ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺭﺱ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻨﮓ ﺗﺮ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ ﺷﺎﺧﻪ ﺭﺍ ﮐﺎﺵ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ کلیک کنید تا باز شود... مگر یک آدم چند بار قرار است بمیرد که این همه خاطره خنجر به دست در آستانه ی هر فصل به کمینش نشسته اند؟!
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,552 پسندها 7,169 امتیازها 35,773 مدالها 16 2/9/22 #23 فلورا. گفت مگر یک آدم چند بار قرار است بمیرد که این همه خاطره خنجر به دست در آستانه ی هر فصل به کمینش نشسته اند؟! کلیک کنید تا باز شود... دنبال پنجره ی خانه ی تو بگردم می دانم نیستی و من این همه شعر را بیهوده به بال قاصدک ها سنجاق کرده ام لازم نیست سراغت را از پروانه ها بگیرم وقتی نبودنت را می توانم از چشم شمعدانی ها بخوانم امضا : m.sina
فلورا. گفت مگر یک آدم چند بار قرار است بمیرد که این همه خاطره خنجر به دست در آستانه ی هر فصل به کمینش نشسته اند؟! کلیک کنید تا باز شود... دنبال پنجره ی خانه ی تو بگردم می دانم نیستی و من این همه شعر را بیهوده به بال قاصدک ها سنجاق کرده ام لازم نیست سراغت را از پروانه ها بگیرم وقتی نبودنت را می توانم از چشم شمعدانی ها بخوانم
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,965 پسندها 4,718 امتیازها 28,973 مدالها 17 2/9/22 #24 m.sina گفت دنبال پنجره ی خانه ی تو بگردم می دانم نیستی و من این همه شعر را بیهوده به بال قاصدک ها سنجاق کرده ام لازم نیست سراغت را از پروانه ها بگیرم وقتی نبودنت را می توانم از چشم شمعدانی ها بخوانم کلیک کنید تا باز شود... من ِ در تبعید! او را چون گل سرخی از پشت میله های زندان دوست داشتم.! امضا : فلورا.
m.sina گفت دنبال پنجره ی خانه ی تو بگردم می دانم نیستی و من این همه شعر را بیهوده به بال قاصدک ها سنجاق کرده ام لازم نیست سراغت را از پروانه ها بگیرم وقتی نبودنت را می توانم از چشم شمعدانی ها بخوانم کلیک کنید تا باز شود... من ِ در تبعید! او را چون گل سرخی از پشت میله های زندان دوست داشتم.!
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,552 پسندها 7,169 امتیازها 35,773 مدالها 16 3/9/22 #25 فلورا. گفت من ِ در تبعید! او را چون گل سرخی از پشت میله های زندان دوست داشتم.! کلیک کنید تا باز شود... می شود از کنار شمعدانی ها گذشت و دلتنگ عطر کسی نشد؟ مگر آدم چند زمستان را می تواند بی گرمای دستهای کسی که دوستش دارد امضا : m.sina
فلورا. گفت من ِ در تبعید! او را چون گل سرخی از پشت میله های زندان دوست داشتم.! کلیک کنید تا باز شود... می شود از کنار شمعدانی ها گذشت و دلتنگ عطر کسی نشد؟ مگر آدم چند زمستان را می تواند بی گرمای دستهای کسی که دوستش دارد
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,965 پسندها 4,718 امتیازها 28,973 مدالها 17 4/9/22 #26 m.sina گفت می شود از کنار شمعدانی ها گذشت و دلتنگ عطر کسی نشد؟ مگر آدم چند زمستان را می تواند بی گرمای دستهای کسی که دوستش دارد کلیک کنید تا باز شود... می توانم چشمهایم را ببندم یا به پرنده ای دور از تو خیره شوم که روی سیم برق برفهایش را می تکاند .. اصلن می توانم با هر سیاست نخنما شده دیگری! امضا : فلورا.
m.sina گفت می شود از کنار شمعدانی ها گذشت و دلتنگ عطر کسی نشد؟ مگر آدم چند زمستان را می تواند بی گرمای دستهای کسی که دوستش دارد کلیک کنید تا باز شود... می توانم چشمهایم را ببندم یا به پرنده ای دور از تو خیره شوم که روی سیم برق برفهایش را می تکاند .. اصلن می توانم با هر سیاست نخنما شده دیگری!
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,552 پسندها 7,169 امتیازها 35,773 مدالها 16 6/9/22 #27 فلورا. گفت می توانم چشمهایم را ببندم یا به پرنده ای دور از تو خیره شوم که روی سیم برق برفهایش را می تکاند .. اصلن می توانم با هر سیاست نخنما شده دیگری! کلیک کنید تا باز شود... یا مثلن از قطاری حرف بزنم که نیم ساعت تاخیر داشت می توانم چشمهایم را ببندم یا به پرنده ای دور از تو خیره شوم امضا : m.sina
فلورا. گفت می توانم چشمهایم را ببندم یا به پرنده ای دور از تو خیره شوم که روی سیم برق برفهایش را می تکاند .. اصلن می توانم با هر سیاست نخنما شده دیگری! کلیک کنید تا باز شود... یا مثلن از قطاری حرف بزنم که نیم ساعت تاخیر داشت می توانم چشمهایم را ببندم یا به پرنده ای دور از تو خیره شوم
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,965 پسندها 4,718 امتیازها 28,973 مدالها 17 9/9/22 #28 m.sina گفت یا مثلن از قطاری حرف بزنم که نیم ساعت تاخیر داشت می توانم چشمهایم را ببندم یا به پرنده ای دور از تو خیره شوم کلیک کنید تا باز شود... مشکوکم به سایه ای که با من قدم می زند زیر باران!! امضا : فلورا.
m.sina گفت یا مثلن از قطاری حرف بزنم که نیم ساعت تاخیر داشت می توانم چشمهایم را ببندم یا به پرنده ای دور از تو خیره شوم کلیک کنید تا باز شود... مشکوکم به سایه ای که با من قدم می زند زیر باران!!
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,552 پسندها 7,169 امتیازها 35,773 مدالها 16 28/12/22 #29 فلورا. گفت مشکوکم به سایه ای که با من قدم می زند زیر باران!! کلیک کنید تا باز شود... ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﺳﯿﺐ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺭﺱ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻨﮓ ﺗﺮ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ ﺷﺎﺧﻪ ﺭﺍ ﮐﺎﺵ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺍﻣﻼﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﺗﺮ ﻓﻌﻞ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺍﺳﺖ امضا : m.sina
فلورا. گفت مشکوکم به سایه ای که با من قدم می زند زیر باران!! کلیک کنید تا باز شود... ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﺳﯿﺐ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺭﺱ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻨﮓ ﺗﺮ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ ﺷﺎﺧﻪ ﺭﺍ ﮐﺎﺵ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺍﻣﻼﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﺗﺮ ﻓﻌﻞ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺍﺳﺖ
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,965 پسندها 4,718 امتیازها 28,973 مدالها 17 14/6/23 #30 m.sina گفت ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﺳﯿﺐ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺭﺱ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻨﮓ ﺗﺮ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ ﺷﺎﺧﻪ ﺭﺍ ﮐﺎﺵ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺍﻣﻼﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﺗﺮ ﻓﻌﻞ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺍﺳﺖ کلیک کنید تا باز شود... تمام ساعت های خداحافظی را به وقت باران های نم نم کوک کرده است امضا : فلورا.
m.sina گفت ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﺳﯿﺐ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺭﺱ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻨﮓ ﺗﺮ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ ﺷﺎﺧﻪ ﺭﺍ ﮐﺎﺵ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺍﻣﻼﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﺗﺮ ﻓﻌﻞ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺍﺳﺖ کلیک کنید تا باز شود... تمام ساعت های خداحافظی را به وقت باران های نم نم کوک کرده است