- تاریخ ثبتنام
- 14/3/18
- ارسالیها
- 922
- پسندها
- 15,443
- امتیازها
- 37,073
- مدالها
- 18
آتش عشق تو در جان خوش تر اسـتمشاهده فایلپیوست 546586
ای به عالم کرده پیدا راز پنهان مرا
من کیم کز چون تویی بویی رسد جان مرا
جان و دل پر درد دارم هم تو در من می نگر
چون تو پیدا کرده ای این راز پنهان مرا
ز آرزوی روی تو در خون گرفتم روی از آنک
نیست جز روی تو درمان چشم گریان مرا
تا سر زلف تو درهم میرودآتش عشق تو در جان خوش تر اسـت
جان ز عشقت آتش افشان خوش تر اسـت
هر کـه خورد از جام عشقت قطره اي
تا قیامت م**س.ت و حیران خوش تر اسـت …!
دلبر تو دایماً بر در دل حاضر استتا سر زلف تو درهم میرود
در جهان صد خون به یک دم میرود
تا بدیدم زلف تو ای جان و دل
دل ز دستم رفت و جان هم میرود
شمع رویت ختم زیبایی بس استدلبر تو دایماً بر در دل حاضر است
رو در دل بر گشای حاضر و بیدار باش
تا من تو را بدیدم، دیگر جهان ندیدمشمع رویت ختم زیبایی بس است
عالمی پروانه سودایی بس است
چشم بر روی تو دارم از جهان
گر سوی من چشم بگشایی بس است
یک شرر از عین عشق دوش پدیدار شدتا من تو را بدیدم، دیگر جهان ندیدم
گم شد جهان ز چشمم، تا در جهان نشستی!
دل را محلی بیند جان را خطری داندیک شرر از عین عشق دوش پدیدار شد
طای طریقت بتافت عقل نگونسار شد
مرغ دلم همچو باد گرد دو عالم بگشت
هرچه نه از عشق بود از همه بیزار شد
در عشق تو گم شدم به یکباردل را محلی بیند جان را خطری داند
گمراه کسی باشد کاندر همه ی عمر خود
رو کـه در مملکت عشق سلیمانی تودر عشق تو گم شدم به یکبار
سرگشته همی دوم فلکوار
گر نقطهٔ دل به جای بودی
سرگشته نبودمی چو پرگار