متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با اشعار هاتف اصفهانی

  • نویسنده موضوع فاطمه مقدم
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 71
  • بازدیدها 1,722
  • کاربران تگ شده هیچ

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #51
م**س.ت افتادم و در آن مستی

به زبانی که شرح آن نتوان

این سخن می‌شنیدم از اعضا

همه حتی الورید و الشریان
نه با من دوست آن گفت و نه آن کرد
که با دشمن توان گفت و توان کرد

گرفت از من دل و زد راه دینم
ز دین و دل گذشتم قصد جان کرد
 
امضا : m.sina

مارینا آروین

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
444
پسندها
1,941
امتیازها
12,213
مدال‌ها
9
  • #52
نه با من دوست آن گفت و نه آن کرد
که با دشمن توان گفت و توان کرد

گرفت از من دل و زد راه دینم
ز دین و دل گذشتم قصد جان کرد
در پیش بیدلان جان قدری چنان ندارد

آری کسی که دل داد پروای جان ندارد
 
امضا : مارینا آروین
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #53
در پیش بیدلان جان قدری چنان ندارد

آری کسی که دل داد پروای جان ندارد
دل من ز بیقراری چو سخن به یار گویم
نگذاردم که حال دل بیقرار گویم

شنود اگر غم من نه غمین نه شاد گردد
به کدام امیدواری غم خود به یار گویم
 
امضا : m.sina

مارینا آروین

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
444
پسندها
1,941
امتیازها
12,213
مدال‌ها
9
  • #54
دل من ز بیقراری چو سخن به یار گویم
نگذاردم که حال دل بیقرار گویم

شنود اگر غم من نه غمین نه شاد گردد
به کدام امیدواری غم خود به یار گویم
مهجور تورا شب خیالی که مپرس

رنجور تو را روز ملالی که مپرس
 
امضا : مارینا آروین
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #55
مهجور تورا شب خیالی که مپرس

رنجور تو را روز ملالی که مپرس
سوی خود خوان یک رهم تا تحفه جان آرم تو را
جان نثار افشان خاک آستان آرم تو را

از کدامین باغی ای مرغ سحر با من بگوی
تا پیام طایر هم آشیان آرم تو را
 
امضا : m.sina

مارینا آروین

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
444
پسندها
1,941
امتیازها
12,213
مدال‌ها
9
  • #56
سوی خود خوان یک رهم تا تحفه جان آرم تو را
جان نثار افشان خاک آستان آرم تو را

از کدامین باغی ای مرغ سحر با من بگوی
تا پیام طایر هم آشیان آرم تو را
ای باده ز خون من به جامت

ای می به قدح بود مدامت
 
امضا : مارینا آروین
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #57
ای باده ز خون من به جامت

ای می به قدح بود مدامت
تا ز جان و دل من نام و نشان خواهد بود
غم و اندوه توام در دل و جان خواهد بود

آخر از حسرت بالای تو ای سرو روان
تا کیم خون دل از دیده روان خواهد بود



...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #58
تا ز جان و دل من نام و نشان خواهد بود
غم و اندوه توام در دل و جان خواهد بود

آخر از حسرت بالای تو ای سرو روان
تا کیم خون دل از دیده روان خواهد بود




...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : فلورا.

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,541
پسندها
20,255
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #59
دارم از آسمان زنگاری
زخمها بر دل و همه کاری
با من اکنون فلک در آن حد است
از جگرخواری و دل‌آزاری
یار بی‌پرده از در و دیوار
در تجلی است یا اولی‌الابصار
شمع جویی و آفتاب بلند
روز بس روشن و تو در شب تار
 

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,289
پسندها
4,860
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #60
یار بی‌پرده از در و دیوار
در تجلی است یا اولی‌الابصار
شمع جویی و آفتاب بلند
روز بس روشن و تو در شب تار

راه وصل تو، راه پرآسیب
درد عشق تو، درد بی‌درمان

بندگانیم جان و دل بر کف
چشم بر حکم و گوش بر فرمان
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا