نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار رهی معیری

  • نویسنده موضوع فاطمه مقدم
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 61
  • بازدیدها 1,972
  • کاربران تگ شده هیچ

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #11
زندگی بر دوش ما بار گرانی بیش نیست
عمر جاویدان عذاب جاودانی بیش نیست

لاله بزم آرای گلچین گشت و گل دمساز خار
زین گلستان بهره بلبل فغانی بیش نیست
تا که از آن گل دور افتادم خنده و شادی رفت از يادم
سيه شد روزم
بی مه رويش دمي نياسودم به سيل اشکم، گواهی اي شب!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #12
تا که از آن گل دور افتادم خنده و شادی رفت از يادم
سيه شد روزم
بی مه رويش دمي نياسودم به سيل اشکم، گواهی اي شب!
بهر هر یاری که جان دادم به پاس دوستی
دشمنی‌ها کرد با من در لباس دوستی

کوه پابرجا گمان می‌کردمش دردا که بود
از حبابی سست‌بنیان‌تر اساس دوستی
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #13
بهر هر یاری که جان دادم به پاس دوستی
دشمنی‌ها کرد با من در لباس دوستی

کوه پابرجا گمان می‌کردمش دردا که بود
از حبابی سست‌بنیان‌تر اساس دوستی
یک نفس مرو که جز غم، همنفس ندارم
یار کس مشو که من هم جز تو کس ندارم
ماه من به دامنم بنشین کز غمت ستاره بارم
شکوه ها ز دوریت هر شب با مه و ستاره دارم!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #14
یک نفس مرو که جز غم، همنفس ندارم
یار کس مشو که من هم جز تو کس ندارم
ماه من به دامنم بنشین کز غمت ستاره بارم
شکوه ها ز دوریت هر شب با مه و ستاره دارم!
ما را چو گردباد ز راحت نصیب نیست
راحت کجا و خاطر ناآرمیده‌ای

بیچاره‌ای که چاره طلب می کند ز خلق
دارد امید میوه ز شاخ بریده‌ای
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #15
ما را چو گردباد ز راحت نصیب نیست
راحت کجا و خاطر ناآرمیده‌ای

بیچاره‌ای که چاره طلب می کند ز خلق
دارد امید میوه ز شاخ بریده‌ای
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم
گرد آن شمع طرب می‌سوختم پروانه‌وار
پای آن سرو روان اشک روانی داشتم!!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #16
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم
گرد آن شمع طرب می‌سوختم پروانه‌وار
پای آن سرو روان اشک روانی داشتم!!
مستان خرابات ز خود بی‌خبرند
جمعند و ز بوی گل پراکنده‌ترند

ای زاهد خودپرست با ما منشین
مستان دگرند و خودپرستان دگرند
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #17
مستان خرابات ز خود بی‌خبرند
جمعند و ز بوی گل پراکنده‌ترند

ای زاهد خودپرست با ما منشین
مستان دگرند و خودپرستان دگرند
در قدح عکس تو یا گل در گلاب افتاده است؟
مهر در آیینه یا آتش در آب افتاده است؟
بادهٔ روشن دمی از دست ساقی دور نیست
ماه امشب همنشین با آفتاب افتاده است!!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #18
در قدح عکس تو یا گل در گلاب افتاده است؟
مهر در آیینه یا آتش در آب افتاده است؟
بادهٔ روشن دمی از دست ساقی دور نیست
ماه امشب همنشین با آفتاب افتاده است!!
تا قیامت می‌دهد گرمی به دنیا آتشم
آفتاب روشنم نسبت مکن با آتشم

شعله خیزد از دل بحر خروشان جای موج
گر بگیرد یک نفس در هفت دریا آتشم
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #19
تا قیامت می‌دهد گرمی به دنیا آتشم
آفتاب روشنم نسبت مکن با آتشم

شعله خیزد از دل بحر خروشان جای موج
گر بگیرد یک نفس در هفت دریا آتشم
مهر در آیینه یا آتش در آب افتاده است؟
بادهٔ روشن دمی از دست ساقی دور نیست!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #20
مهر در آیینه یا آتش در آب افتاده است؟
بادهٔ روشن دمی از دست ساقی دور نیست!
تو سوز آه من ای مرغ شب چه می‌دانی
ندیده‌ای شب من تاب و تب چه می‌دانی

به من گذار که لب بر لبش نهم ای جام
تو قدر بوسه آن نوش لب چه می‌دانی
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا