مشاعره مشاعره با حرف ب

Deleted · 31/8/23

Ayanᵛᵗ گفت
بخند! گرچه تو با خنده هم غم‌انگیزی...

به که دل‌خوش باشم
‏استخوان‌های من از درد نه
‏از آدم‌ها تیر می‌کشد

ملکه جهنمی❄ · 31/8/23

Ayanᵛᵗ گفت
بخند! گرچه تو با خنده هم غم‌انگیزی...

به صحرا بنگرم صحرا تو بینم

بــه دریـــا بنگرم دریا تو بینم

Deleted · 31/8/23

ملکه جهنمی❄ گفت
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم

بــه دریـــا بنگرم دریا تو بینم

به فرض اگر که کنم چاره،
مرگ را، دانم
که نیست تا به قیامت
غم تو، چاره پذیر...

ملکه جهنمی❄ · 31/8/23

Ayanᵛᵗ گفت
به فرض اگر که کنم چاره،
مرگ را، دانم
که نیست تا به قیامت
غم تو، چاره پذیر...

با این عطش تا چشمه، دیگر دیر خواهد شد

دریـــا اگـــر باشـــد دلت تبخیــــر خــواهد شد

Deleted · 31/8/23

ملکه جهنمی❄ گفت
با این عطش تا چشمه، دیگر دیر خواهد شد

دریـــا اگـــر باشـــد دلت تبخیــــر خــواهد شد

با من بمان و سایه‌ی مهر از سرم مگیر
من زنده‌‌ام به مهر تو ای مهربان من

ملکه جهنمی❄ · 31/8/23

Ayanᵛᵗ گفت
با من بمان و سایه‌ی مهر از سرم مگیر
من زنده‌‌ام به مهر تو ای مهربان من

برفت رونق بازار آفتاب و قمر

از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت

Deleted · 31/8/23

ملکه جهنمی❄ گفت
برفت رونق بازار آفتاب و قمر

از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت

بی‌حس شدگان را چه غم از خنجر بعدی؟...

ملکه جهنمی❄ · 31/8/23

بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند

پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد

Deleted · 31/8/23

برای آرزوهای محال خویش می‌گریم
اگر اشکی نماند، در خیال خویش می‌گریم

ملکه جهنمی❄ · 31/8/23

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست

در بـــاغ لاله رویــد و در شـــوره زار خس